آثار قاآنی

صفحه 16 از 16
16 اثر از قطعات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی
خانه / آثار قاآنی / قطعات قاآنی

قطعات قاآنی

1 ای طره و چهر تو یکی نار و یکی مار بی‌نار تو در نارم و بی‌مار تو بیمار

2 بی‌نار تو یارست مرا ناله و اندوه بی‌مار توکارست مرا مویه و تیمار

3 جز من‌ که به نار تو و مار تو گریزم دیارگریزند هم از مار و هم از نار

4 نبود عجب ار رام شود مار تو بر من زیراکه شود رام چو مقلوب شود مار

1 ای همایون صورت میمون شاه‌ کامگار یک جهان جانی‌ که جان یک جهان بادت نثار

2 صورت روح‌الامینی یا که تمثال وجود روضهٔ خلد برینی یا که نقش نوبهار

3 ماهتابی زان فروغت افتد اندر هر زمین آفتابی زان شعاعت تابد اندر هر دیار

4 ماه می‌گفتم ترا گر ماه بودی تاجور مهر می‌خواندم ترا گر مهر بودی تاجدار

1 باد میمون این بهین تشریف شاه‌کامگار بر علیخان آن مهین فرزند صاحب‌اختیار

2 شه‌ بود خورشید و او ماهست‌ و ابن ‌تشریف ‌نور دایم از خورشدگیرد ماه نور مستعار

3 پادشه‌ بحرست ‌و او درجست‌ و این ‌تشریف در تربیت از بحر یابد درج درّ شاهوار

4 شه بود ابر بهار او سرو فیض او مطر سرو را سرسبز دارد از مطر ابر بهار

1 با فال نیک بهر زمین‌بوس شهریار آمد ز ملک جم سوی ری صاحب ‌اختیار

2 کهتر غلام شاه خداوند ملک جم کمتر رهی خواجه خداوند حق ‌گزار

3 سالی دو پیش ازین‌که شد آشفته ملک جم وز هم‌گسیخت سلسلهٔ نظم آن دیار

4 ملکی‌ که بود جمع‌تر از خال‌ گلرخان چون زلف یارگشت پریشان و بیقرار

1 با فال نیک و حال خوش و بخت‌کامگار از ملک جم به عزم سپاهان شدم سوار

2 در زیر ران من فرسی ‌کافریده بود اوهام را ز پویهٔ او آفریدگار

3 شخ ‌برّ و که‌نورد و جهانگرد و گرم‌سیر کم‌خسب و پرتوان و زمین‌کوب و رهسپار

4 کز پی نگارم آمد و تنگم عنان گرفت با چشم اشکبار و دوگیسوی مشکبار

1 بوده جای یک جهان جان این قبای شهریار کآمد اینک زیور اندام صاحب‌اختیار

2 جسم یک‌برباز اندر یک‌جهان‌جان چون‌کند جز که خواهد یک جهان جان از خدا بهر نثار

3 بخردان‌ گویند جای جان پاک اندر تنست ورکسی پرسد ز من‌ گویم ندارم استوار

4 زانکه‌ من تن‌بینم اندر یک‌جهان جان جای‌گیر راستی قول حکیمان را نباشد اعتبار

1 بوی مشک آید چو بویم آن دو زلف مشکبار من به قربان سر زلفی‌ که آرد مشک‌بار

2 عید قربانست و ناچارم‌ که جان قربان ‌کنم گر ز بهر عید قربانی ز من خواهد نگار

3 هرکه را سیمست قربانی نماید بهر عید من که بی‌سیمم نمایم عید را قربان یار

4 یک جهان حسنست آن مه لاجرم دارم یقین کاوکنار از من چوگیرد از جهان‌گیرم‌کنار

1 بهار آمد و دی را گرفت و کرد مهار چنین‌ کنند بزرگان چو کرد باید کار

2 نمود رنگین شمشیر خود به خون خزان چنین نماید شمشیر خسروان آثار

3 دو هفته پیشتر از آنکه پادشاه ختن ز برج حوت به‌کاخ حمل‌گشاید بار

4 بهار را که بدو پشت عشرتست قوی بخواند و گفت که ای جیش عیش را سالار

1 تا چه معجز کرده امشب باز عدل شهریار کاتش سوزنده با آب روان گشتست یار

2 آب و آتش بسکه از عدلش بهم آمیختند کس ترشح را نیارد فرق‌کردن از شرار

3 از چراغان خاک پنداری سپهری دیگرست یا فلک پروین و مه راکرده برگیتی نثار

4 حزم صاحب اختیاری بین ‌که از عزم ملک آب و آتش را بهم‌کردست امشب سازگار

1 تبارک‌الله از فارس آن خجسته دیار که می‌نبیند چون آن دیار یک دیار

2 به زیر بقعهٔ‌ گردون به روی رقعهٔ خاک ندیده دیدهٔ بینا چنان خجسته دیار

3 کسی ندیده در آفاق اینچنین معمور به هیچ عصری از اعصار مصری از امصار

4 نسیم او همه دلکش‌تر از نسیم بهشت هوای او همه خرم‌تر از هوای بهار

آثار قاآنی

16 اثر از قطعات قاآنی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر قطعات قاآنی شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی