بنفشه رسته از زمین به طرف جویبارها از قاآنی مسمطات 1
1. بنفشه رسته از زمین به طرف جویبارها
و یا گسسته حور عین ز زلف خویش تارها
...
1. بنفشه رسته از زمین به طرف جویبارها
و یا گسسته حور عین ز زلف خویش تارها
...
1. مگر باز بر فروخت گل از هر کنار نار
که هردم ز سوز دل بگرید هزار زار
...
1. جهان فرتوت باز جوانی از سر گرفت
به سر ز یاقوت سرخ شقایق افسر گرفت
...
1. باز برآمد به کوه رایت ابر بهار
سیل فرو ریخت سنگ از زبر کوهسار
...
1. بت سادهٔ رفیق بط بادهٔ رحیق
مرا به ز صد حشم مرا به ز صد فریق
...
1. الا که مژده میبرد به یار غمگسار من
که باغ چون نگار شد چه خسبی ای نگار من
...