2 اثر از پادشاهی یزدگرد در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی یزدگرد در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

پادشاهی یزدگرد در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 چو بگذشت زو شاه شد یزدگرد به ماه سفندار مذ روز ارد

2 چه گفت آن سخنگوی مرد دلیر چو از گردش روز برگشت سیر

3 که باری نزادی مرا مادرم نگشتی سپهر بلند از برم

4 به پرگار تنگ و میان دو گوی چه گویم جز از خامشی نیست روی

1 عمر سعد وقاس را با سپاه فرستاد تا جنگ جوید ز شاه

2 چو آگاه شد زان سخن یزگرد ز هر سو سپاه اندر آورد گرد

3 بفرمود تا پور هرمزد راه به پیماید و بر کشد با سپاه

4 که رستم بدش نام و بیدار بود خردمند و گرد و جهاندار بود

1 فرستادهٔ نیز چون برق و رعد فرستاد تازان به نزدیک سعد

2 یکی نامه‌ای بر حریر سپید نویسنده بنوشت تابان چوشید

3 به عنوان بر از پور هرمزد شاه جهان پهلوان رستم نیک خواه

4 سوی سعد و قاص جوینده جنگ جهان کرده بر خویشتن تار و تنگ

1 چو بشنید سعد آن گرانمایه مرد پذیره شدش با سپاهی چو گرد

2 فرود آوریدندش اندر زمان بپرسید سعد از تن پهلوان

3 هم از شاه و دستور و ز لشکرش ز سالار بیدار و ز کشورش

4 ردا زیر پیروز بفگند و گفت که ما نیزه و تیغ داریم جفت

1 بفرمود تابرکشیدند نای سپاه اندر آمد چو دریا ز جای

2 برآمد یکی ابر و برشد خروش همی کر شد مردم تیزگوش

3 سنانهای الماس در تیره گرد چو آتش پس پردهٔ لاژورد

4 همی نیزه بر مغفر آبدار نیامد به زخم اندرون پایدار

1 فرخ زاد هرمزد با آب چشم به اروند رود اندر آمد بخشم

2 به کرخ اندر آمد یکی حمله برد که از نیزه داران نماند ایچ گرد

3 هم آنگه ز بغداد بیرون شدند سوی رزم جستن به هامون شدند

4 چو برخاست گرد نبرد از میان شکست اندر آمد به ایرانیان

1 دبیر جهاندیده راپیش خواند دل آگنده بودش همه برفشاند

2 جهاندار چون کرد آهنگ مرو به ماهوی سوری کنارنگ مرو

3 یکی نامه بنوشت با درد و خشم پر از آرزو دل پر از آب چشم

4 نخست آفرین کرد بر کردگار خداوند دانا و پروردگار

1 یکی نامه بنوشت دیگر بطوس پر از خون دل و روی چون سندروس

2 نخست آفرین کرد بر دادگر کزو دید نیرو و بخت و هنر

3 خداوند پیروزی و فرهی خداوند دیهیم شاهنشهی

4 پی پشه تا پر و چنگ عقاب به خشکی چو پیل و نهنگ اندر آب

1 وزان جایگه برکشیدند کوس ز بست و نشاپور شد تا به طوس

2 خبر یافت ماهوی سوری ز شاه که تا مرز طوس اندر آمد سپاه

3 پذیره شدش با سپاه گران همه نیزه داران جوشن وران

4 چو پیداشد آن فر و اورند شاه درفش بزرگی و چندان سپاه

1 یکی پهلوان بود گسترده کام نژادش ز طرخان و بیژن بنام

2 نشستش به شهر سمرقند بود بران مرز چندیش پیوند بود

3 چو ماهوی بدبخت خودکامه شد ازو نزد بیژن یکی نامه شد

4 که ای پهلوان زادهٔ بی‌گزند یکی رزم پیش آمدت سودمند

آثار ابوالقاسم فردوسی

2 اثر از پادشاهی یزدگرد در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی یزدگرد در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.