1 چو کسری نشست از بر تخت عاج به سر برنهاد آن دلافروز تاج
2 بزرگان گیتی شدند انجمن چو بنشست سالار با رایزن
3 سر نامداران زبان برگشاد ز دادار نیکی دهش کرد یاد
4 چنین گفت کز کردگار سپهر دل ما پر از آفرین باد و مهر
1 اگر شاه دیدی وگر زیردست وگر پاکدل مرد یزدانپرست
2 چنان دان که چاره نباشد ز جفت ز پوشیدن و خورد و جای نهفت
3 اگر پارسا باشد و رایزن یکی گنج باشد براگنده زن
4 بویژه که باشد به بالا بلند فروهشته تا پای مشکین کمند
1 چنین گفت پرمایه دهقان پیر سخن هرچ زو بشنوی یادگیر
2 که از نامداران با فر و داد ز مردان جنگی به فر ونژاد
3 چوخاقان چینی نبود از مهان گذشته ز کسری بگرد جهان
4 همان تا لب رود جیحون ز چین برو خواندندی بداد آفرین
1 نگر خواب را بیهده نشمری یکی بهره دانی ز پیغمبری
2 به ویژه که شاه جهان بیندش روان درخشنده بگزیندش
3 ستاره زند رای با چرخ و ماه سخنها پراگنده کرده به راه
4 روانهای روشن ببیند به خواب همه بودنیها چوآتش برآب
1 چنین گفت موبد که بر تخت عاج چو کسری کسی نیز ننهاد تاج
2 به بزم و برزم و به پرهیز وداد چنو کس ندارد ز شاهان به یاد
3 ز دانندگان دانش آموختی دلش را بدانش برافروختی
4 خور وخواب با موبدان داشتی همی سر به دانش برافراشتی
1 اگر شاه دیدی وگر زیردست وگر پاکدل مرد یزدانپرست
2 چنان دان که چاره نباشد ز جفت ز پوشیدن و خورد و جای نهفت
3 اگر پارسا باشد و رایزن یکی گنج باشد براگنده زن
4 بویژه که باشد به بالا بلند فروهشته تا پای مشکین کمند
1 چنین گفت موبد که یک روز شاه به دیبای رومی بیاراست گاه
2 بیاویخت تاج از بر تخت عاج همه جای عاج و همه جای تاج
3 همه کاخ پر موبد و مرزبان ز بلخ و ز بامین و ز کرزبان
4 چنین آگهی یافت شاه جهان ز گفتار بیدار کارآگهان
1 چنین گفت پرمایه دهقان پیر سخن هرچ زو بشنوی یادگیر
2 که از نامداران با فر و داد ز مردان جنگی به فر ونژاد
3 چوخاقان چینی نبود از مهان گذشته ز کسری بگرد جهان
4 همان تا لب رود جیحون ز چین برو خواندندی بداد آفرین
1 چنین گفت شاهوی بیداردل که ای پیر دانای و بسیار دل
2 ایا مرد فرزانه و تیز ویر ز شاهوی پیر این سخن یادگیر
3 که درهند مردی سرافراز بود که با لشکر و خیل و با ساز بود
4 خنیده بهر جای جمهور نام به مردی بهر جای گسترده گام
1 شنیدم کجا کسری شهریار به هرمز یکی نامه کرد استوار
2 ز شاه جهاندار خورشید دهر مهست و سرافراز و گیرنده شهر
3 جهاندار بیدار و نیکو کنش فشاننده گنج بی سرزنش
4 فزاینده نام و تخت قباد گراینده تاج و شمشیر و داد