نگه کرد خاقان از ابوالقاسم فردوسی شاهنامه 9
1. نگه کرد خاقان ازان پشت پیل
زمین دید برسان دریای نیل
...
1. نگه کرد خاقان ازان پشت پیل
زمین دید برسان دریای نیل
...
1. بینداخت آن تابداده کمند
سران سواران همی کرد بند
...
1. دبیر جهاندیده را پیش خواند
سخن هرچ بایست با او براند
...
1. بایوان شد و نامه پاسخ نوشت
بباغ بزرگی درختی بکشت
...
1. پس آگاهی آمد بافراسیاب
که آتش برآمد ز دریای آب
...
1. وزان جایگه لشکر اندر کشید
بیک منزلی بر یکی شهر دید
...
1. چو بنمود خورشید تابان درفش
معصفر شد آن پرنیان بنفش
...
1. سپهبد چنان کرد کو راه دید
همی دست ازان رزم کوتاه دید
...
1. شتر یافت چندان و چندان گله
که از بارگی شد سپه بیگله
...