3 اثر از پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار ابوالقاسم فردوسی / شاهنامه ابوالقاسم فردوسی / پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه

پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 درخت برومند چون شد بلند گر آید ز گردون برو بر گزند

2 شود برگ پژمرده و بیخ مست سرش سوی پستی گراید نخست

3 چو از جایگه بگسلد پای خویش به شاخ نو آیین دهد جای خویش

4 مراو را سپارد گل و برگ و باغ بهاری به کردار روشن چراغ

1 همی رفت پیش اندرون زال زر پس او بزرگان زرین کمر

2 چو کاووس را دید دستان سام نشسته بر اورنگ بر شادکام

3 به کش کرده دست و سرافگنده پست همی رفت تا جایگاه نشست

4 چنین گفت کای کدخدای جهان سرافراز بر مهتران و مهان

1 چو زال سپهبد ز پهلو برفت دمادم سپه روی بنهاد و تفت

2 به طوس و به گودرز فرمود شاه کشیدن سپه سر نهادن به راه

3 چو شب روز شد شاه و جنگ‌آوران نهادند سر سوی مازندران

4 به میلاد بسپرد ایران زمین کلید در گنج و تاج و نگین

1 همی رفت پیش اندرون زال زر پس او بزرگان زرین کمر

2 چو کاووس را دید دستان سام نشسته بر اورنگ بر شادکام

3 به کش کرده دست و سرافگنده پست همی رفت تا جایگاه نشست

4 چنین گفت کای کدخدای جهان سرافراز بر مهتران و مهان

1 ازان پس جهانجوی خسته جگر برون کرد مردی چو مرغی به پر

2 سوی زابلستان فرستاد زود به نزدیک دستان و رستم درود

3 کنون چشم شد تیره و تیره بخت به خاک اندر آمد سر تاج و تخت

4 جگر خسته در چنگ آهرمنم همی بگسلد زار جان از تنم

1 برون رفت پس پهلو نیمروز ز پیش پدر گرد گیتی فروز

2 دو روزه بیک روزه بگذاشتی شب تیره را روز پنداشتی

3 بدین سان همی رخش ببرید راه بتابنده روز و شبان سیاه

4 تنش چون خورش جست و آمد به شور یکی دشت پیش آمدش پر ز گور

1 ز دشت اندر آمد یکی اژدها کزو پیل گفتی نیابد رها

2 بدان جایگه بودش آرامگاه نکردی ز بیمش برو دیو راه

3 بیامد جهانجوی را خفته دید بر او یکی اسپ آشفته دید

4 پر اندیشه شد تا چه آمد پدید که یارد بدین جایگاه آرمید

1 یکی راه پیش آمدش ناگزیر همی رفت بایست بر خیره خیر

2 پی اسپ و گویا زبان سوار ز گرما و از تشنگی شد ز کار

3 پیاده شد از اسپ و ژوپین به دست همی رفت پویان به کردار مست

4 همی جست بر چاره جستن رهی سوی آسمان کرد روی آنگهی

1 یکی مغفری خسروی بر سرش خوی آلوده ببر بیان در برش

2 به ارژنگ سالار بنهاد روی چو آمد بر لشکر نامجوی

3 یکی نعره زد در میان گروه تو گفتی بدرید دریا و کوه

4 برون آمد از خیمه ارژنگ دیو چو آمد به گوش اندرش آن غریو

1 چو از آفرین گشت پرداخته بیاورد گلرنگ را ساخته

2 نشست از بر زین و ره برگرفت خم منزل جادو اندر گرفت

3 همی رفت پویان به راه دراز چو خورشید تابان بگشت از فراز

4 درخت و گیا دید و آب روان چنان چون بود جای مرد جوان

آثار ابوالقاسم فردوسی

3 اثر از پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر پادشاهی کی‌کاووس و رفتن او به مازندران در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.