3 اثر از فریدون در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فریدون در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

فریدون در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 فرستادهٔ سلم چون گشت باز شهنشاه بنشست و بگشاد راز

2 گرامی جهانجوی را پیش خواند همه گفتها پیش او بازراند

3 ورا گفت کان دو پسر جنگجوی ز خاور سوی ما نهادند روی

4 از اختر چنین استشان بهره خود که باشند شادان به کردار بد

1 فریدون نهاده دو دیده به راه سپاه و کلاه آرزومند شاه

2 چو هنگام برگشتن شاه بود پدر زان سخن خود کی آگاه بود

3 همی شاه را تخت پیروزه ساخت همی تاج را گوهر اندر نشاخت

4 پذیره شدن را بیاراستند می و رود و رامشگران خواستند

1 یکی نامه بنوشت شاه زمین به خاور خدای و به سالار چین

2 سر نامه کرد آفرین خدای کجا هست و باشد همیشه به جای

3 چنین گفت کاین نامهٔ پندمند به نزد دو خورشید گشته بلند

4 دو سنگی دو جنگی دو شاه زمین میان کیان چون درخشان نگین

1 برآمد برین روزگار دراز زمانه به دل در همی داشت راز

2 فریدون فرزانه شد سالخورد به باغ بهار اندر آورد گرد

3 برین گونه گردد سراسر سخن شود سست نیرو چو گردد کهن

4 چو آمد به کاراندرون تیرگی گرفتند پرمایگان خیرگی

1 برآمد برین نیز یک چندگاه شبستان ایرج نگه کرد شاه

2 یکی خوب و چهره پرستنده دید کجا نام او بود ماه‌آفرید

3 که ایرج برو مهر بسیار داشت قضا را کنیزک ازو بار داشت

4 پری چهره را بچه بود در نهان از آن شاد شد شهریار جهان

1 سپه چون به نزدیک ایران کشید همانگه خبر با فریدون رسید

2 بفرمود پس تا منوچهر شاه ز پهلو به هامون گذارد سپاه

3 یکی داستان زد جهاندیده کی که مرد جوان چون بود نیک‌پی

4 بدام آیدش ناسگالیده میش پلنگ از پس پشت و صیاد پیش

1 به سلم و به تور آمد این آگهی که شد روشن آن تخت شاهنشهی

2 دل هر دو بیدادگر پر نهیب که اختر همی رفت سوی نشیب

3 نشستند هر دو به اندیشگان شده تیره روز جفاپیشگان

4 یکایک بران رایشان شد درست کزان روی شان چاره بایست جست

1 بدان گه که روشن جهان تیره گشت طلایه پراگنده بر گرد دشت

2 به پیش سپه قارن رزم زن ابا رای زن سرو شاه یمن

3 خروشی برآمد ز پیش سپاه که ای نامداران و مردان شاه

4 بکوشید کاین جنگ آهرمنست همان درد و کین است و خون خستنست

1 به شاه آفریدون یکی نامه کرد ز مشک و ز عنبر سر خامه کرد

2 نخست از جهان آفرین کرد یاد خداوند خوبی و پاکی و داد

3 سپاس از جهاندار فریادرس نگیرد به سختی جز او دست کس

4 دگر آفرین بر فریدون برز خداوند تاج و خداوند گرز

1 سپه چون به نزدیک ایران کشید همانگه خبر با فریدون رسید

2 بفرمود پس تا منوچهر شاه ز پهلو به هامون گذارد سپاه

3 یکی داستان زد جهاندیده کی که مرد جوان چون بود نیک‌پی

4 بدام آیدش ناسگالیده میش پلنگ از پس پشت و صیاد پیش

آثار ابوالقاسم فردوسی

3 اثر از فریدون در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر فریدون در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.