2 اثر از آغاز کتاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.

آغاز کتاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی

1 به نام خداوند جان و خرد کز این برتر اندیشه بر نگذرد

2 خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای

3 خداوند کیوان و گَردان سپهر فروزندهٔ ماه و ناهید و مهر

4 ز نام و نشان و گمان برتر است نگارندهٔ بر شده پیکر است

1 کنون ای خردمند وصف خرد بدین جایگه گفتن اندر خورد

2 کنون تا چه داری بیار از خرد که گوش نیوشنده ز او بر خورد

3 خرد بهتر از هر چه ایزد بداد ستایش خرد را به از راه داد

4 خرد رهنمای و خرد دلگشای خرد دست گیرد به هر دو سرای

1 چو زین بگذری مردم آمد پدید شد این بندها را سراسر کلید

2 سرش راست بر شد چو سرو بلند به گفتار خوب و خرد کار بند

3 پذیرندهٔ هوش و رای و خرد مر او را دد و دام فرمان برد

4 ز راه خرد بنگری اندکی که مردم به معنی چه باشد یکی

1 از آغاز باید که دانی درست سر مایهٔ گوهران از نخست

2 که یزدان ز ناچیز چیز آفرید بدان تا توانایی آرد پدید

3 سرمایهٔ گوهران این چهار بر آورده بی‌رنج و بی‌روزگار

4 یکی آتشی بر شده تابناک میان آب و باد از بر تیره خاک

1 چراغ است مر تیره شب را بسیچ به بد تا توانی تو هرگز مپیچ

2 چو سی روز گردش بپیمایدا شود تیره گیتی بدو روشنا

3 پدید آید آنگاه باریک و زرد چو پشت کسی کو غم عشق خْوَرد

4 چو بیننده دیدارش از دور دید هم اندر زمان او شود ناپدید

1 تو را دانش و دین رهاند درست در رستگاری ببایدت جست

2 و گر دل نخواهی که باشد نژند نخواهی که دائم بوی مستمند

3 به گفتار پیغمبرت راه جوی دل از تیرگی‌ها بدین آب شوی

4 چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی خداوند امر و خداوند نهی

1 سخن هر چه گویم همه گفته‌اند بر باغ دانش همه رفته‌اند

2 اگر بر درخت برومند جای نیابم که از بر شدن نیست رای

3 کسی کو شود زیر نخل بلند همان سایه ز او بازدارد گزند

4 توانم مگر پایه‌ای ساختن بر شاخ آن سرو سایه فکن

1 ز یاقوت سرخ است چرخ کبود نه از آب و گرد و نه از باد و دود

2 به چندین فروغ و به چندین چراغ بیاراسته چون به نوروز باغ

3 روان اندر او گوهر دل‌فروز کز او روشنایی گرفته است روز

4 ز خاور بر آید سوی باختر نباشد از این یک روش راست‌تر

1 چو از دفتر این داستان‌ها بسی همی خواند خواننده بر هر کسی

2 جهان دل نهاده بدین داستان همان بخردان نیز و هم راستان

3 جوانی بیامد گشاده زبان سخن گفتن خوب و طبع روان

4 به شعر آرم این نامه را گفت من از او شادمان شد دل انجمن

1 دل روشن من چو برگشت از اوی سوی تخت شاه جهان کرد روی

2 که این نامه را دست پیش آورم ز دفتر به گفتار خویش آورم

3 بپرسیدم از هر کسی بی‌شمار بترسیدم از گردش روزگار

4 مگر خود درنگم نباشد بسی بباید سپردن به دیگر کسی

آثار ابوالقاسم فردوسی

2 اثر از آغاز کتاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر آغاز کتاب در شاهنامه ابوالقاسم فردوسی شعر مورد نظر پیدا کنید.