1 تو خلاقی و هم رزاق مایی تو که خلق دو عالم را خدایی
2 تو رزاقی و فایز در پی رزق دوان هر سو ز بی شرم و حیایی
1 نگارا جور مهراندود تا کی؟ به ما ناز عتاب آلود تا کی؟
2 خدنگت دیر فایز می کند زود کشاکشهای دیر و زود تا کی؟
1 تو که از پای تا سر دلپسندی به راز لعل لبها نوشخندی
2 چرا بشکسته زلف یار فایز مگر افتاده از جای بلندی؟
1 اگر امشب کند اقبال یاری بدست آرم من آن ماه حصاری
2 چو رودابه کمند زلف مشکین کند فایز جزایش بوسه کاری
1 دو شهلا نرگس خمار داری هزاران همچو من بیمار داری
2 بیاد چشم بیمار تو فایز کند شب تا سحر بیمار داری
1 به عارض سنبل تر می گذاری عجب عودی به مجمر می گذاری
2 بت فایز ز معجزهای حسنت تو سنبل را در آذر می گذاری
1 چو بلبل زار و رنجورم نمودی ز وصل گلستان دورم نمودی
2 بت فایز چرا گشتی ز من دور گناهم چیست مهجورم نمودی؟
1 تو تا زلف سیه مرغوله بستی بهای مشک ماچین را شکستی
2 ز تیر مژه و شمشیر ابرو تو کشتی فایز و فارغ نشستی
1 سفر در پیش، فکر یار درپی خدایا این سفر کی می کنم طی؟
2 رود فایز ولی شوقش کشد پس ...