سحر از فایز ترانهی فایز بر اساس نسخهای دیگر 13
1. سحر کردم سوال از زلف دلبر
که تو خوشبوتری یا مشک عنبر؟
...
1. سحر کردم سوال از زلف دلبر
که تو خوشبوتری یا مشک عنبر؟
...
1. به گل شبنم و یا خوی بر رخ یار
بود جاری که در جنات انهار
...
1. به قد طوبا، به لب کوثر، به رخ حور
بدین حسن خدایی چشم بد دور
...
1. شب عید است و هر کس با عزیزش
کند بازی به زلف مشک ریزش
...
1. همه مه طلعتان در برج محمل
مه من کرده جا در محمل دل
...
1. به هنگام تبسمهای جانان
شکر ریزد ز مروارید و مرجان
...
1. لبت گاه تکلم شکر افشان
شکر زاییده گویی لعل جانان
...
1. بهای این لب و دندان جانان
دهم ملک یمن، شهر بدخشان
...
1. به هر محفل که آن دلبر نشسته
تو گویی حور با زیور نشسته
...
1. به عارض طره سنبل فکنده
ز سنبل سایه ای بر گل فکنده
...
1. در اول مستم از پیمانه کردی
چو مرغی آشنا با دانه کردی
...
1. نسیم! عنبر شمیمی از کجایی؟
زما چین ختن یا از ختایی
...