لوایح عین‌القضات همدانی

201 اثر از لوایح عین‌القضات همدانی در سایت شعرنوش گردآوری شده است. در این مجموعه می‌توانید اشعار معروف، عاشقانه و حکیمانه عین‌القضات همدانی را به‌صورت دسته‌بندی‌شده و با قابلیت جستجو مطالعه کنید.

هر چیز که هست او از عین‌القضات همدانی لوایح 2

1. هر چیز که هست او را قبله ایست و روی او یا از راه صورت یا از راه معنی بدان قبله است مگر عشق را در بوتۀ ابتلا بکلی بگدازد و از وجود او بپردازد و روی بعالم بیجهات محبوب آرد و از اینجا گفته‌اند:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

تا عاشق را در عالم از عین‌القضات همدانی لوایح 3

1. تا عاشق را در عالم صورت و عالم معنی قبلۀ بود بجز جمال معشوق صادق نبود بلکه اگر باختیار روی بقبله آرد مشرک بود. شیخ ابوسعید ابوالخیر قَدّس اللّهُ روحَهُ بر سر روضۀ پیر خود ابوالفضل حسن سرخسی قُدِّسَ سِرُّه که مقتدای او بود در طریقت بجمال ذوالجلال مکاشف شد روی دل بحضرت بی جهت او آورد گفت:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

اگر این معنی در از عین‌القضات همدانی لوایح 4

1. اگر این معنی در بتکده روی نماید روی به بت باید آورد و زنّارگاه‌گاه بر میان وقت باید بست و از غم برست و بیقین باید دانست که عاشق گرانمایۀ سبک رو را هر چیز که جز معشوقست حجاب راه معشوقست:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

عشق چو از عاشق هر از عین‌القضات همدانی لوایح 5

1. عشق چو از عاشق هر چیز که جز معشوق بود محو کرد او را فرمود که اکنون روی بدل بیجهت خود آر و مرا هزار قبله پندار زیرا که چون فراش لاساحت دل از غبار اغیار پاک کند سلطان الا در وی بی کیفیتی نزول کند.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

قبلۀ ملائکه عرش از عین‌القضات همدانی لوایح 6

1. قبلۀ ملائکه عرش بود تا آدم محرم آن دم نبود، چون سر وَنَفَخْتُ فیهِ مِنْ روُحی ظاهر شد ملک از عالم خود بدو ناظر شد و در تحیر افتاد یعنی عرش از عالم بی نشان نشانی داشت ثَمَّ اسْتَوی عَلَی العَرْشِ.. چون تابش نور خَلَقَ اللّهُ آدَمَ عَلی صوُرَتِهِ پدید آمد روی بدو آورد و سر پیش او بر زمین نهاد زیرا که درین وجود هم نشانی دید از عالم بی نشانی، اما آن نشان از عالم بیان بود و این نشان از عالم عیان و بیان در مقام عیان مضمحل شود بل ندر شود. آن یکی که در آن دم سِرّآن دم ندید روی بعرش نماند داغ فراق وَاِنَّ عَلَیْکَ لَعْنَتی... بر جبین وقتش نهادند اگر درین وقت هزار هزار بار سر بر خاک پاک او نهند قبول نکند زیرا که آن دم که آن دم بدو پیوست بکاری دیگر بود بواسطۀ علم بر سر این سر نتوانست شد دلیل بر صحت این سخن آنست که ملائکه را بعد از آن فرمان نبود به سجده کردن آدم و اگر بودی قبلۀ ایشان آدم بودی وَذلِکَ سِرٌ عَجیبٌ.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

اگر وارد عشق با از عین‌القضات همدانی لوایح 7

1. اگر وارد عشق با قوت بود و قابل ضعیف،قابل مرکب بود وارد راکب و اگر قابل قوی بود وارد ضعیف کار برعکس شود و این سری عجیب بود و رمزی بوالعجب درین مقام بنده شاه بود و شاه بنده:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

محمود اَنارَاللّهُ از عین‌القضات همدانی لوایح 8

1. محمود اَنارَاللّهُ بُرْهانَهُ چون بر سریر عزت باردادی ایاز بر حاشیۀ بساط عزت بندوار بر قدم حرمت ایستاده بودی و چشم انتظار گشاده باز چون در خلوتخانۀ انس درآمدی و بر سریر قرب از ایشان دیگرسان گشتی ایاز محمود شدی و محمود ایاز.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

هر وارد که بود قابل از عین‌القضات همدانی لوایح 9

1. هر وارد که بود قابل را در حرکت آرد اگر وارد ضعیف بود حرکت ضعیف بود که در دید آید شطح در سماع نشان آنست که اَلسَّماعُ مُحَرِّکُ القُلُوبِ اِلی عالِمِ الغُیُوبِ و اگر وارد قوی بود حرکت قوی بود در دید نیاید سکون در سماع نشان آنست که وَتَرَی الجِبالَ تَحْسَبُها جامِدَةً وَهِیَ تَمُرُّ السَّحابِ.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

چون سلطان روح از عین‌القضات همدانی لوایح 10

1. چون سلطان روح بر مرکب عشق سوار شود رکاب دارش کم از جبرئیل نیاید و غاشیه دارش کم از میکائیل:
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

مرکب عشق سوار از عین‌القضات همدانی لوایح 11

1. مرکب عشق سوار شد و در عالم شوق نامدار شد و بسیر عالم لامکان سر برآورد از مکاشفۀ عیانی خبر آورد اِذا شاهَدَ بِالعَیانُ تَجاوَزَ عَنِ المَکانِ.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه

آن مرکب که خاص از عین‌القضات همدانی لوایح 12

1. آن مرکب که خاص حضرت پادشاه بود و رکاب او را شایسته هرکه پای در رکاب آن مرکب آرد رقمبیحرمتی بروی کشند باشد که بهسیاستی گرفتار شود اما اگر رکاب دار در اوان آنکه پادشاه بمیدان بود و گوی مرادش در چوگان برای آنکه مرکب بزودی بمیدان برد بر آن مرکب سوار شود در مذهب جهان داری روا بود. معشوق پادشاه است و روح مرکب و عشق بر مرکب روح سوار شود و بسوی میدان مراد معشوق تازد تا بواسطۀ آن گوی هوابحال گاه رضا رساند عیبی نبود.
...

برای مشاهده کامل کلیک کنید

1 دقیقه زمان مطالعه