دولت به ریش زرد از میرزاده عشقی دیوان اشعار 1
1. دولت به ریش زرد «ظهیر» آبرو گرفت
کناس را بیار، که کابینه بو گرفت
...
1. دولت به ریش زرد «ظهیر» آبرو گرفت
کناس را بیار، که کابینه بو گرفت
...
1. هر آن که بی خبر از فن خایه مالی شد
دچار زندگی پست و نان خالی شد!
...
1. بعد ازین بر وطن و بوم و برش باید رید!
به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید!
...
1. این چه بساطی است، چه گشته مگر؟
مملکت از چیست؟ شده محتضر:
...
1. دردا و حسرتا که جهان شد به کام خر!
زد چرخ سفله، سکه دولت به نام خر!
...
1. دوش شنیدم که گفت «مؤتمن الملک »:
پا نگذارد دگر به ساحت مجلس
...
1. ضیاء الواعظین، آن رند جیغو
زده پشت تریبون، پاک وارو
...
1. از دست هر که هر چه، بستانده و ستانی
از دست تو ستانند، با دست آسمانی
...
1. عامیان شعر تو با شکر، برابر میکنند
عارفان زین وهم باطل، خاک بر سر میکنند
...
1. مرا چه کار که یک عمر، آه و ناله کنم؟
که فکر مملکت شش هزار ساله کنم!
...
1. این مجلس چارم به خدا ننگ بشر بود!
دیدی چه خبر بود؟
...
1. در ده: سگ زشتی بود، موریخته و لاغر
پیوسته دم اندر پا، پژمرده سر و یالی
...