1 بعد ازین بر وطن و بوم و برش باید رید! به چنین مجلس و بر کر و فرش باید رید!
2 به حقیقت در عدل، ار در این بام و در است! به چنین عدل و به دیوار و درش باید رید!
3 آن که بگرفته از او، تا کمر ایران گه به مکافات، الا تا کمرش باید رید
4 پدر ملت ایران، اگر این بی پدر است به چنین ملت و گور پدرش باید رید
1 هر آن که بی خبر از فن خایه مالی شد دچار زندگی پست و نان خالی شد!
2 بهل بمیرند، آن صاحبان عزت نفس که پشتشان همه از بار غم هلالی شد!
3 سعادت و خوشی و روزگار بهبودی برین گروه، در این مملکت محالی شد
4 مگوی از شرف و علم و معرفت حرفی که هر که گفت خداوند زشت حالی شد
1 در ده: سگ زشتی بود، موریخته و لاغر پیوسته دم اندر پا، پژمرده سر و یالی
2 چندی سوی شهر آمد، از شدت بی قوتی اشکم ز عزا برهاند، تا ماند در آنسالی
3 ناگاه چه باز آمد، دیدند که گردیده در فربهی و چاقی، یک زبده سگ عالی
4 گفتند (خلیلی)اش، بایست و همی دیدند بر هر که زند نیشی، با ضربت چنگالی
1 کار و بارت جور، مهیا شده نور علی نور، مهیا شده
2 دخترکی خوب، مهیا شده خفته و خود عور، مهیا شده
3 تاری و تنبور، مهیا شده هم آب انگور، مهیا شده
4 بس آجیل شور، مهیا شده تریاک و وافور، مهیا شده