3 اثر از مقطعات در دیوان اشعار میرزاده عشقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار میرزاده عشقی شعر مورد نظر پیدا کنید.

مقطعات در دیوان اشعار میرزاده عشقی

1 من این پیری! جوانی را نخواهم بمیرم زندگانی را نخواهم

2 چو نام نیک باشد، زندگی چیست؟ چو باقی هست فانی را نخواهم

1 مر تو را ای مرد! زن خوش سایه است لاجرم: چون سایه، اقبالت کند

2 هر چه دنبالش کنی، بگریزد او هر چه بگریزی تو، دنبالت کند

1 ای بشر! مظهر ظرافت شو نه ز سر تا به پا، قباحت باش

2 مرضی، مانع شرافت توست در پی رفع این نقاهت باش

3 وین تعدی است بر حقوق بشر از پی دفع این جراحت باش

4 عید خون گیر، پنج روز از سال سیصد و شصت روز، راحت باش

1 نازم بگوی بازی مردان انگلیس خم گشته پشت دهر، ز چوگان انگلیس

2 ایران و هند و تازی و سودان و ترک و چین افتاده همچو: گوی، به میدان انگلیس

در نخستین روزهای اسفندماه هزار و سیصد و یک خورشیدی که کابینه مرحوم حسن مستوفی (مستوفی الممالک) متزلزل شد، نخست وزیر مزبور در برابر مخالفت‌های دسته مخالف که دولتش را «کابنیه نیم بند» نامیدند به سختی ایستادگی کرد و شب هفدهم اسفندماه در مجلس شورای ملی با اکثریت شصت و چهار رأی تثبیت شد، عشقی فردای آن شب به هواخواهی این کابینه «سرمقاله قرن بیستم» را به نام «کابینه هفت جوش» نوشت که دولت وقت به رغم مخالفین هفت جوش گردید. ضمنا این قطعه را همان شب سرود و روز بعد انتشار داد که ساعت سه دیشب کابینه با اکثریت شصت و چهار رأی تثبیت گشت. قطعه ذیل فی البدیهه سروده شده: ,

2 ای یار لطیفه‌گوی مرشد! با آن همه منطق چرندی

3 «کابینه نیم بند» خواندی این دولت آبروی‌مندی

4 دیدی که به رغم گفته تو شد دولت شصت و چاربندی

1 اعلان زوال سیم و زر خواهم داد دولت همه را به رنجبر خواهم داد

2 یا افسرشاه را نگون خواهم کرد یا در سر این عقیده سر خواهم داد

1 خیال خواجگیت بود، بر تمام جهان شدی ز خانه خود هم جواب، چشمت کور!

2 جزای نیت زشت تو هست، این که چنین: ز هر کنار شوی طرد باب، چشمت کور!

3 شدی ز خوی بد و فعل زشت و نیت شوم در آتش ستم خود کباب، چشمت کور!

1 رند شیادی که دارایی وی یک کت و شلوار و یک سرداری است

2 ریش بتراشیده، اسبیل از دو سوی راست بالا رفته، کج دمداری است

3 گرچه او را نیست، دیناری به جیب هیکلش چون مردم درباری است

4 در خیابان هرکه بیندش این چنین گوید این شارژدافر بلغاری است

1 دل پر خون من را کس ندارد سر مجنون من را کس ندارد

2 همه کس را، ز گردون دل کباب است ولی گردون من را کس ندارد

1 این ملک، یک انقلاب می خواهد و بس خونریزی بی حساب می خواهد و بس

2 امروز دگر درخت آزادی ما از خون من و تو آب می خواهد و بس

آثار میرزاده عشقی

3 اثر از مقطعات در دیوان اشعار میرزاده عشقی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مقطعات در دیوان اشعار میرزاده عشقی شعر مورد نظر پیدا کنید.