3 اثر از اشعار دیگر در دیوان اشعار امامی هروی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اشعار دیگر در دیوان اشعار امامی هروی شعر مورد نظر پیدا کنید.

اشعار دیگر در دیوان اشعار امامی هروی

1 زهی بپای تفکر بسیط عالم غیب هزار بار بهر یک نفس بپیموده

2 سپهر قدر تو بگذشته از مدارج قدس زمین جاه تو فرق سپهر فرسوده

3 بهیچ دور زمان چشم و گوش جان و خرد ندیده مثل تو حق پروری و نشنوده

4 غرض ز عرض جهان عرض پاک تست ارنه کجا شدی به غرض دست جوهر آلوده

1 ای جهانت بر جهانداری دلیل وی خدایت بر خداوندی گواه

2 وی ز مهر سایه ات خورشید روی در جهان، آورده هر روزی پگاه

3 هم جهان جاه را انصاف و امن هم سپهر ملک را خورشید و ماه

4 فیض نوک خامه ات بی اعتراض برق ابر خاطرات بی اشتباه

1 فروغ دیده ی معنی شهاب دولت و دنیا زهی صیت تو چون گردون جهان را بی سپر کرده

2 سپهر قدر تو با چرخ در رأفت زده پهلو زمین حلم تو با کوه دست اندر کمر کرده

3 ببرق خنجر هندی طفر را رونق افزوده بسیر خامه ی مصری سخن را نامور کرده

4 ضمیرت بر جهان نظم وقتی سایه افکنده بنانت در دیار نثر هنگامی گذر کرده

1 ای بصد برهان در بحث حقایق گردون تا نموده چو توز آغاز جهان برهانی

2 گه پی افکنده ی از حکمت یویان کاخی گه بنا کرده در ایوان علوم ایوانی

3 پرتو رای تو هر چشم خرد را نوری صورت لفظ تو هر جسم سخن را جانی

4 دهر در ساحت مقدار تو بی مقداری چرخ بر درگه تعظیم تو سر گردانی

1 دو نتیجه است در جهان وجود غرض فیض علت اولی

2 رقم کلک منشی ارزاق قلم صدر مسند انشی

3 خلف صدق مقتدای صدور غرض دور گنبد اعلی

4 نور چشم و جمال یوسف ملک تاج و فرق و پناه دین هدی

1 دلم ز روح سحر گه سئوال کرد بلفظی چنانکه آب خجل گشت ازو بگاه روانی

2 که چیست در همه عالم بطبع موجب صحت که کیست در همه گیتی سجود حاتم ثانی

3 جواب داد دلمرا که ای بر اسب تفکر ز هر دو کون گذشته بگاه تیر عنانی

4 یکی می است که مرا را بنقد باز رهاند باتفاق طبایع ز اندوه دو جهانی

1 زهی نوک کلک تو بحر معانی زهی لفظ عذب تو عقد لالی

2 ز عفد لآلیت جان را مفرح ز بحر معانیت دین را معالی

3 سپهر جلال تو ز اندیشه بر تر حدود کمال تو زندیشه خالی

4 کمال تو از ذروه ی لا مکانی جلال تو از عالم لایزالی

1 ای غایت اندیشه ی دانش سخنت را می بوسم و می دارم چون دیده گرامی

2 شاید که ببندد کمر از لطف سخنهات آب سخن جان سخنگو بغلامی

3 تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست معلوم شد این حریف دلم را بتمامی

4 ختمست سخن بر تو و یارای سخن نیست در دور تو کسرا که تو سلطان کلامی

1 زهی تیر لفظ ترا گاه معنی خرد ترکشی کرده و روح کیشی

2 کرا خواند روح القدس روح گیتی کرا در سخن بود با وحی خویشی

3 بخاک درت کز فلک پاسخ آید که جان فضائل نخشیی، نخیشی

1 پریرخی که سوم حرف نام او عددیست که مال آن عدد او راست اول و ثانی

2 همان عدد را در حرف آخر نامش چنانکه ضرب کنی گرد و حرف گردانی

3 ز نام او شوی آگاه و نام مادر او که جزو آخر نامش شدست نادانی!!

آثار امامی هروی

3 اثر از اشعار دیگر در دیوان اشعار امامی هروی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر اشعار دیگر در دیوان اشعار امامی هروی شعر مورد نظر پیدا کنید.