1 ای از تو محیط مرکز خاک نه منظر برکشیده افلاک
2 روزی ده ممکنات جودت نام آمده واجب الوجودت
3 ای کرده زبان هر سخن ساز از تو درِ مخزن سخن باز
4 جز بر تو نمی سزد ستایش الا به تو نیست خویش نیایش
1 زیر افکن تاج چیردستان سرسلسلهٔ خداپرستان
2 بیضا علم و ستاره موکب قدسی حشم و براق مرکب
3 اول غرض از نظام عالم آخر نبی از نژاد آدم
4 آن گوهر تاج تارک عشق اقلیم ستان بلارک عشق
1 ویژه ملک ممالک عشق آن مرشد و پیر سالک عشق
2 داماد و پسر عم پیمبر مولای جهان ولیّ داور
3 شاه دو سرا علی عالی آیینه ی ذات لایزالی
4 مرد افکن بدر و میر صفین صاحب علم و سپهبد دین
1 این تا جوران عرش مسند هستند ز گوهر محمد
2 مادر همه را بتول عذراست کاو را لقب از خدای زهراست
3 آن عصمت کردگار بی چون کز وهم صفات اوست بیرون
4 حواش کنیز و بنده آدم عیسیش غلام و برده مریم
1 ای شورش عشق از تو شوری مهر و مه و انجم از تو نوری
2 منظور تویی ز عشق ما را نی منظر حسن آن دلارا
3 زین نامه که هست دفتر حسن نامی است به نام منظر حسن
4 مقصود تویی تو دیگری نیست جز حسن تو حسن منظری نیست