1 کدام زهد و چه تقوی که خالی از خللی نکرده ام من مسکین به عمر خود عملی
2 عجب مدار ز لخشیدنم به حشر که من نرفته ام قدمی بر بساط بی زللی
3 نَشُسته ام به همه عمر بر خلاف هوی سواد خال خجالت ز چهره املی
4 به گرد موکب چابک رکاب ره نرسد عنان به دست هوی داده ای چو من کِسِلی
1 شب وداع و غم هجر و درد تنهایی دل شکسته و محزون کجا شکیبایی
2 سواد دیده ی من روشنی ز روی تو یافت مرو مرو که ز چشمم برفت بینایی
3 چنان که عمر گرامی به کس نمی ماند تو نیز عمر عزیزی از آن نمی پایی
4 حدیث قد تو نسبت به سرو ناید راست و گر به سرو کنم نسبتش تو بالایی
1 بر گرد مه ز غالیه پرگار میکشی بر طرف روز نقش شب تار میکشی
2 آن روز شد که راز نهان داشتم که باز رازم چو روز بر سر بازار میکشی
3 زنار زلف آتش عشقت بلا شدند زین باز می کُشی و به زنَّار میکَشی
4 دل چند گه ز فتنه چشم تو رسته بود بازش به دام طُّرهٔ طَّرار میکشی
1 کَالبَدر مَحیَّاک مِن الحُسنِ تلآلآ الله ُ مَعَک زادکَ حُسناً و جَمالا
2 هر کس به جهان در پی حالی و خیالیست مائیم و خیال رخ زیبای تو حالا
3 مشتاق ترا حال چو زلف تو پریشان عشاق ترا کار چو بالای تو بالا
4 آزادی قد تو کند سرو خرامان ای سرو سهی بنده آن قامت و بالا
1 دلم به چشم تو آمد به دودمان سیاه حذر نکرد همانا ز خان و مان سیاه
2 ز قید زلف تو پرهیز می کند دل من چنانکه مار گزیده ز ریسمان سیاه
3 زبان برید قلم راز من هویدا کرد سرش بریده که در من کشد زبان سیاه
4 فغان که صومعه گیران دورنگ و زّراقند به درعه های سفید و به طیلسان سیاه
1 مباد دیده روشن چو در نظر تو نباشی بصر مباد کسی را که در بصر تو نباشی
2 مباد پسته و شکر چو از دهان و لب خویش درون مجلس دل پسته و شکر تو نباشی
3 مرا به مجلس مستان شراب ناب نباید اگر ز چشم و ز لب نقل ماحضر تو نباشی
4 کجا علاج پذیرد جراحت دل ریشم شفای سینه ی مجروح من اگر تو نباشی
1 آن زلف مشَّوش وش اندر خم و تاب اولی وآن نرگس خوش منظر مخمور و خراب اولی
2 چون مشک و گل و نسرین خوش منظر و خوش بویند بر عارض گلگونت بر مشک و نقاب اولی
3 در دیده من چهرت در سینه من مهرت هم دیده و هم سینه بی این دو کباب اولی
4 چون فصل بهار آید گل در صف یار آید خوش گوی غزل خواند در چنگ و رباب اولی
1 چون ذرّه به خورشید تو داریم هوایی در فهم نیازیم به جز روی تو رایی
2 از باغچه وصل تو بی برگ و نواییم باشد که ز گلرنگ تو یابیم نوایی
3 آن غمزه که دی وعده وفا کرد به امروز آه ار نکند عمر من امروز وفایی
4 ما عمر دراز قد چون سرو تو جوییم گر چه نبد از جانب اوطال بقایی