1 در بحر عمیق غوطه خواهم خوردن یا غرقه شدن یا گهری آوردن
2 کار تو مخاطره است خواهم کردن یا سرخ کنم روی ز تو یا گردن.
1 ز آن روی که راه عشق راهی تنگ است نه با خودمان صلح و نه با کس جنگ است
2 شد در سر نام و ننگ عمر همه خلق ای بیخبران چه جای نام و ننگ است
1 مردان رهش زنده به جانی دگرند مرغان هواش ز آشیانی دگرند
2 منگر تو بدین دیده بدیشان کایشان بیرون ز دو کون در جهانی دگرند
1 افراز ملوک را نشیبی است مکن در هر دلکی از تو نهیبی است مکن
2 بر خلق ستم اگر به سیبی است مکن کز هر سیبی با تو حسیبی است مکن.
1 دل قبلهٔ جان جمال روی تو کند جان از دو جهان روی به سوی تو کند
2 در دیده و جان مردمک دیده و دل خاک کف پای سگ کوی تو کند
1 تا زاغ صفت به جیفه پر آلایی کی چون شاهین در خور شاهان آیی
2 چون صعوه اگر غذای بازی گردی بازی گردی که دست شه را شایی.