2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 شه زاده رفت شور به عالم درافگنید وین طاس سرنگون فلک خرد بشکنید

2 خاتون هفت کشور و زهر ای هشت خلد جان داد و دم شمرد شما دم چه می زنید؟

3 آخر نه این عزیزه جگر گوشه شه است؟ بی او زمانه را به جگر خون در افگنید

4 او شد به زیر خاک و شما نیز بعد ازو هم خاک در دو دیده گردون پراکنید

1 خسروی کاینه روی ظفر خنجر اوست رونق سلطنت از تیغ ظفرپرور اوست

2 بام بی در که فلک کنیت و گردون لقب است عاشق و شیفته خدمت بام و در اوست

3 پس ازین گر ننهد فتنه کله کژ چه عجب؟ کان کله کش سر انصاف بود بر سر اوست

4 قرص خورشید که چون چنبر زرین رسن است جسته هر صبحدمی چون رسن از چنبر اوست

1 نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد

2 دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد

3 من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود میکنم جهد گر از چرخ قضایی نرسد

4 به دل من که به صد گونه غم آزرده تست سالها شد که ز تو بوی وفایی نرسد

1 دل در اندوه جان نبایستی جان حریف جهان نبایستی

2 تا ندیدی کس آشیانه خاک دیده جز خاکدان نبایستی

3 آسمان را کزو کس ایمن نیست از حوادث امان نبایستی

4 نه فلک چون عدوی شش جهتند عمر جز یک زمان نبایستی

1 ای مرغ بر پریده به بالا چگونه‌ای؟ وی در باز رفته به دریا چگونه‌ای؟

2 ای مریم طهارت وی جوهر حیا! در خلوت‌آشیان مسیحا چگونه‌ای؟

3 اینجا به ماتم تو جهانی سیاه شد معلوم کن یکی که تو آنجا چگونه‌ای؟

4 از نکبت زمانه مگو کان چگونه بود؟ در زیر خاک تیره بگو تا چگونه‌ای؟

1 یارب آن قامت چون سرو خرامان نگرید یارب آن عارض و آن زلف پریشان نگرید

2 یوسف و چاه و رسن هر سه بهم دیده نه اید زلف او بر لب آن چاه زنخدان نگرید

3 صد هزاران دل از پای در افتاده ز غم سر نگونسار در آن چاه به زندان نگرید

4 باد عهدی است ولی سنگ دل ای دلشدگان! با چنان سختی دل سستی پیمان نگرید

1 به سر زلف سیه باز گره بر زده ای خرمن عمر مرا آتش غم در زده ای

2 با کله داری خود ماه فلک بنده تست تا سر زلف سیه زیر کله بر زده ای

3 تر شد از شرم رخت برگ گل امسال که تو رقم از غالیه بر برگ گل تر زده ای

4 حلقه در گوش بناگوش توام پس تو مرا حلقه وار از چه سبب بیهده بر در زده ای؟

1 روح را خار در جگر فگنید عقل را خاک در بصر فگنید

2 ساز راحت چو ذره ذره شکست زخمه بر روی قرص خور فگنید

3 خواجه رفت از جهان چه تن زده اید؟ به جهان شور و فتنه در فگنید

4 هین که ایام شام خورد بر او سنگ در شیشه سحر فگنید

1 خسروا قهر تو گر بار بر ایام نهد صبح را عقل سیه روی تر از شام نهد

2 در سر آید تو نپرسی که چه؟ تا من گویم توسن چرخ چو بی حکم تو یک گام نهد

3 صدمه تیغ تو و قوت حلمت به اثر در زمین جنبش و اندر فلک آرام نهد

4 چرخ نیلوفری آن لحظه زند خنده چو گل که چو نرگس مثلا بر کف تو جام نهد

1 ای شخص تو نشانه تیر محن شده روحت به بارگاه صفا مرتهن شده

2 بی روی تو گرفته شکن روی آفتاب وز رفتن تو سخن بی شکن شده

3 ببرید بند کیسه عمرت به دست قهر این چرخ همچو کاسه همه تن دهن شده

4 من در غم تو زخمه ناهید سوخته ناهید در عزای تو بربط شکن شده

آثار مجیرالدین بیلقانی

2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.