2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.

ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی

1 یارب آن قامت چون سرو خرامان نگرید یارب آن عارض و آن زلف پریشان نگرید

2 یوسف و چاه و رسن هر سه بهم دیده نه اید زلف او بر لب آن چاه زنخدان نگرید

3 صد هزاران دل از پای در افتاده ز غم سر نگونسار در آن چاه به زندان نگرید

4 باد عهدی است ولی سنگ دل ای دلشدگان! با چنان سختی دل سستی پیمان نگرید

1 نیست روزی که به من از تو جفایی نرسد وز فراقت به دلم رنج و عنایی نرسد

2 دل به درد تو اگر خوش نکنم خوش نبود چون یقین شد که مرا از تو دوایی نرسد

3 من زنم با تو گر از بخت خطایی نرود میکنم جهد گر از چرخ قضایی نرسد

4 به دل من که به صد گونه غم آزرده تست سالها شد که ز تو بوی وفایی نرسد

1 به سر زلف سیه باز گره بر زده ای خرمن عمر مرا آتش غم در زده ای

2 با کله داری خود ماه فلک بنده تست تا سر زلف سیه زیر کله بر زده ای

3 تر شد از شرم رخت برگ گل امسال که تو رقم از غالیه بر برگ گل تر زده ای

4 حلقه در گوش بناگوش توام پس تو مرا حلقه وار از چه سبب بیهده بر در زده ای؟

1 خسروی کاینه روی ظفر خنجر اوست رونق سلطنت از تیغ ظفرپرور اوست

2 بام بی در که فلک کنیت و گردون لقب است عاشق و شیفته خدمت بام و در اوست

3 پس ازین گر ننهد فتنه کله کژ چه عجب؟ کان کله کش سر انصاف بود بر سر اوست

4 قرص خورشید که چون چنبر زرین رسن است جسته هر صبحدمی چون رسن از چنبر اوست

1 تاج بخشی که گذشتست ز گردون قدمش تنگنایی است جهان پیش سواد حشمش

2 سقف این گنبد پیروزه به صد شاخ شدست بارها از چه ز یک صدمه صیت کرمش؟

3 گشت بازار ظفر تیز و قد دولت راست چون چه؟ همچون قلم و تیغ ز تیغ و قلمش

4 بس نماندست که سازد فلک سرمه مثال سرمه دیده خورشید ز خاک قدمش

1 خسروا قهر تو گر بار بر ایام نهد صبح را عقل سیه روی تر از شام نهد

2 در سر آید تو نپرسی که چه؟ تا من گویم توسن چرخ چو بی حکم تو یک گام نهد

3 صدمه تیغ تو و قوت حلمت به اثر در زمین جنبش و اندر فلک آرام نهد

4 چرخ نیلوفری آن لحظه زند خنده چو گل که چو نرگس مثلا بر کف تو جام نهد

1 خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد

2 آفتابی که جهان غرقه احسان وی است جای آسایش او سایه احسان تو باد

3 جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه سرمه چشم ز گرد سم یکران تو باد

4 باد بد گوی تو حاشا چو گریبان بی سر وز شرف هفت فلک گوی گریبان تو باد

1 ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟ وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟

2 ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟ وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟

3 ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز از سوز سینه نوحه و از غم فغان کجاست؟

4 ای عقل مختصر! تو ز محنت امان مجوی خود جسته گیر در همه عالم امان کجاست؟

1 شه زاده رفت شور به عالم درافگنید وین طاس سرنگون فلک خرد بشکنید

2 خاتون هفت کشور و زهر ای هشت خلد جان داد و دم شمرد شما دم چه می زنید؟

3 آخر نه این عزیزه جگر گوشه شه است؟ بی او زمانه را به جگر خون در افگنید

4 او شد به زیر خاک و شما نیز بعد ازو هم خاک در دو دیده گردون پراکنید

1 رفتی و درد دل به جهان در گذاشتی خفتی و دستها همه بر سر گذاشتی

2 خاتون کشوری تو نگویی چه اوفتاد؟ کز ما ملول گشتی و کشور گذاشتی

3 دیدی که راه زحمت اغیار بر نتافت تنها شدی و عدت و لشکر گذاشتی

4 تابوت تنگ و حسرت دل بردی از جهان تاج و سریر و یاره و افسر گذاشتی

آثار مجیرالدین بیلقانی

2 اثر از ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر ترکیبات در دیوان اشعار مجیرالدین بیلقانی شعر مورد نظر پیدا کنید.