1 تاج بخشی که گذشتست ز گردون قدمش تنگنایی است جهان پیش سواد حشمش
2 سقف این گنبد پیروزه به صد شاخ شدست بارها از چه ز یک صدمه صیت کرمش؟
3 گشت بازار ظفر تیز و قد دولت راست چون چه؟ همچون قلم و تیغ ز تیغ و قلمش
4 بس نماندست که سازد فلک سرمه مثال سرمه دیده خورشید ز خاک قدمش
1 ای شاه! یاور تو درین غم خدای باد طبع تو شاد و تیغ تو عالم گشای باد
2 هر جا که رخت جاه و جلال تو افگند آنجای عیش خانه و دولت سرای باد
3 این رنج دل که در تو رسید از قضای حق بدخواه ملک و خصم ترا جان گزای باد
4 ای سایه تو بر سر دین سایه همای فر تو در زمانه چو پر همای باد
1 تا عالم است امید کسی زو وفا نشد تا خاک بود درد دلی را دوا نشد
2 کس دانه ای نیافت ازین خرمن کبود تا همچو دانه بسته دام فنا نشد
3 دهر دو رنگ و چرخ دو کیسه چه کار کرد؟ کان هر چه بد صواب به آخر خطا نشد
4 بر ساحل سعادت کلی که اوفتاد؟ آنکس که از مشیمه عالم جدا نشد
1 رفتی و درد دل به جهان در گذاشتی خفتی و دستها همه بر سر گذاشتی
2 خاتون کشوری تو نگویی چه اوفتاد؟ کز ما ملول گشتی و کشور گذاشتی
3 دیدی که راه زحمت اغیار بر نتافت تنها شدی و عدت و لشکر گذاشتی
4 تابوت تنگ و حسرت دل بردی از جهان تاج و سریر و یاره و افسر گذاشتی
1 خسروا! دور فلک سخره فرمان تو باد طاق گردون گرهی از خم ایوان تو باد
2 آفتابی که جهان غرقه احسان وی است جای آسایش او سایه احسان تو باد
3 جرم مه را که چو نعلی است در آتش هر مه سرمه چشم ز گرد سم یکران تو باد
4 باد بد گوی تو حاشا چو گریبان بی سر وز شرف هفت فلک گوی گریبان تو باد
1 ای دل نه سنگ خاره ای! آخر فغان کجاست؟ وی دیده گر نسوختی اشگ روان کجاست؟
2 ای جان خسته! آن نفس نیم سرد کو؟ وان ناله ها که اید ازو بوی جان کجاست؟
3 ای صبر سر گرفته! اگر زنده ای هنوز از سوز سینه نوحه و از غم فغان کجاست؟
4 ای عقل مختصر! تو ز محنت امان مجوی خود جسته گیر در همه عالم امان کجاست؟
1 ای که موج سینه تو غوطه دریا دهد پرتو طبعت فروغ عالم بالا دهد
2 گر ضمیر غیب دان تو براندازد تتق بس که تشویر عروس قبه خضرا دهد