1 عیدنوروزاست هر روزی به ما نوروز باد شام ایران روز باد
2 پنجمین سال حیات ما به ما فیروز باد روز ما بهروز باد
3 برقتیغ ماجهان پرداز و دشمنسوز باد جیش ما کین توز باد
4 سال استقلال ما را باد آغاز بهار با نسیم افتخار
1 این دود سیه فام که از بام وطن خاست از ماست که بر ماست
2 وین شعله سوزان که برآمد ز چپ و راست از ماست که بر ماست
3 جان گر به لب ما رسد، از غیر ننالیم با کس نسگالیم
4 از خویش بنالیم که جان سخن اینجاست از ماست که بر ماست
1 با شه ایران ز آزادی سخن گفتن خطاست کار ایران با خداست
2 مذهب شاهنشه ایران ز مذهبها جداست کار ایران با خداست
3 شاه مست و شیخ مست و شحنه مست و میر مست مملکت رفته ز دست
4 هردم از دستان مستان فتنه و غوغا بپاست کار ایران با خداست
1 پروانه و شمع و گل شبی آشفتند در طرف چمن
2 وز جور و جفای دهر با هم گفتند بسیار سخن
3 شد صبح، نه پروانه به جا بود و نه شمع ناگاه صبا
4 برگل بوزید و هر دو با هم رفتند من ماندم و من
1 از عوام است هرآن بد که رود بر اسلام داد از دست عوام
2 کار اسلام ز غوغای عوام است تمام داد از دست عوام
3 دل من خون شد درآرزوی فهم درست ایجگرنوبتتوست
4 جان به لب آمد و نشنید کسم جان کلام داد از دست عوام
1 اهلا و سهلا ای نسیم بهار ای قاصد زلف یار
2 از زلف یار آیی چه داری بیار ای کاروان تتار
3 گویی هنوز ای نفخهٔ مشگبار هستآن سیهزلف یار
4 آشفته و سرگشته و بیقرار از بار دلهای زار
1 از خواص است هر آن بد که رود بر اشخاص داد از دست خواص
2 کیست آن کس که ز بیداد خواص است خلاص داد از دست خواص
3 داد مردم ز عوام است که کالانعامند به خدا بدنامند
4 که خرابی همه از دست خواص است خواص داد از دست خواص
1 ای مردم ایران همگی تند زبانید خوشنطق و بیانید
2 هنگام سخن گفتن برنده سنانید بگسسته عنانید
3 در وقت عمل کند و دگر هیچ ندانید از بس که جفنگید از بس که جبانید
4 هنگام سخن پادشه چین و ختایید ارباب عقولید
1 سرمدا! شعری که گفتی خوب بود صافوبیتعقیدوخوشاسلوببود
2 لیک تاریخی که گفتی سر بسر با حقیقت جفت نامد درنظر
3 شاعرانی که ببردی نامشان کردی از روی ادب اکرامشان
4 جمله در وزن و روی هممشربند در عبارات دری هممکتبند