باز بر شاخسار حیله از ملکالشعرا بهار ترکیب 674
1. باز بر شاخسار حیله و فن
انجمن کردهاند زاغ و زعن
...
1. باز بر شاخسار حیله و فن
انجمن کردهاند زاغ و زعن
...
1. دوشینه ز رنج دهر بدخواه
رفتم سوی بوستان نهانی
...
1. باز در جلوه گری شد صنمی جلوه گری
دلبری پردهنشین شاهدکی پرده دری
...
1. یاران روش دگر گرفتند
وز ما دل و دیده برگرفتند
...
1. اندرین شهر پدید آمده مادامی چند
بسته بر پای دل خستهٔ ما، دامی چند
...
1. نایب شه چون زگیتی رخت بست
ناصرالملک آمد و جایش نشست
...
1. اردیبهشت نوحه و آغاز ماتم است
ماه ربیع نیست که ماه محرم است
...
1. ای شب قدر و ای خزانهٔ اجر
و سلام علیک حتیالفجر
...
1. در مجلس به فرخی وا شد
آنچه گم گشته بود پیدا شد
...
1. ای سفیهان بهر خود هم اندکی غوغا کنید
حال خود را دیده، واغوثا و واویلا کنید
...
1. شب شد و باد خنک از جانب شمران وزید
ابر، فرش برفریزه بر سر یخ گسترید
...