1 زینت مرد به عقل است و هنر نی به پوشاک وجلال و فرّهی
2 دیدهام دانشورانی با خرد در لباس ژنده چون عبد رهی
3 نیز دیدم سفلگانی بی کمال کرده بر تن جامهٔ شاهنشهی
4 پوشش عالی نشان عقل نیست فرق باشد از ورم تا فربهی
1 چون برکههای دشت عرب دان تو حال خلق گاهی ز آب پر شود و نوبتی تهی
2 این برکهٔ حیات مسلم تهی شود از آب زندگانی و از فر و فرهی
3 دیر است و زود مرگ نباشد از آن گریز فرخنده نیکنامی و خوشبخت آگهی