10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.

کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار

1 زن‌شناسم به روی همچو نگار مالک ملک و درهم و دینار

2 مشربی باز و فکرتی روشن بی عقیدت به گلخن و گلشن

3 شوهری زشت و ابله و بدخو با زنان بلایه‌ هم‌زانو

4 این‌چنین زن اگر رود به حریف یاگزیند یکی رفیق ظریف

1 کار کشور گرفت لون دگر شه ‌به ‌ترکیه بست‌ رخت‌ سفر

2 از میان رفته اسعد و تیمور شده «‌آیرم‌» زمامدار امور

3 گشته دولت به کارهاگستاخ مردم از بیم رفته در سوراخ

4 یک‌ طرف دستبرد مالیه یک‌ طرف گیر و دار نظمیه

1 در «‌اوین‌» داشتم گلستانی باغ و آب و درخت و ایوانی

2 پر ز سیب و گلابی و شفرنگ آب جاری در او روان ده سنگ

3 صاف و هموار ساخته راهش رفته گردونه تا به درگاهش

4 سردسیری به دامن کهسار سر بهم داده گلبن و اشجار

1 پس چندی امیر دولت بار داد در قرب بزم خویشم بار

2 سخن از هر دری بکار آورد پس حدیثی ز شغل و کار آورد

3 گفت تا کی ز ما کناره کنی ییری و ضعف را بهانه کنی

4 تو به کار قلم توانایی در سیاست خبیر و دانایی

1 مردی از فاقه در امان آمد کارش از گشنگی به جان آمد

2 دید درکوی لاشهٔ مردار روزه بگشود بر چنان افطار

3 یافت با لاشه مرد را، یاری گفت زنهار! مرد و مرداری

4 زین حرام ای رفیق دست بدار تا دهد خوشهٔ حلالت بار

1 چون رسیدم به چند میلی ری باد و باران وزبد پی در پی

2 شب تاربک و باد سرد وزان کس و ناکس به قهوه‌خانه خزان

3 بود گردونه‌ایم جای نشست خود و اطفالم‌ اندر آن دربست

4 بار و کالای خانه بسته به ‌هم بار کرده در آن ز پشت و شکم

1 نیز دانم زنی ثقیل وگران در عزای حسین‌، جامه‌دران

2 خاندانش مقدس و مومن شوی برنا و خود کثرالسن

3 پای‌بند امید و بستهٔ بیم به نعیم بهشت و نار جحیم

4 بوده زایر به کربلا و حرم ننموده رخی به نامحرم

1 خرد و داد و راستی کرم است کژی و جهل وکاستی ستم است

2 عاقل ار هیچ علم ناموزد وز ادب نکته‌ای نیندوزد

3 در جهان راه راست می‌پوبد وز کژی‌ها کرانه می‌جوید

4 ورشود پادشاه کشور خویش بالد از عقل‌ عدل گستر خویش

1 چون‌ ز عهد مسیح‌ پیغمبر شدصدوشصت‌وهشت‌سال‌بسر

2 پادشاهی به چین قرار گرفت که ازو باید اعتبار گرفت

3 سست‌مغزی و «‌لینگ‌تی‌» نامش در حرم بسته دائم احرامش

4 بود سرگرم خفت و خیززنان خادمان را سپرده بود عنان

1 داد شه جای او به مختاری صبح پیدا شد از شب تاری

2 با من آیرم بگفته بودکه شاه اشقیا را براند از درگاه

3 برگزیند ملک چو بیداران نیکمردان به جای بدکاران

4 آن‌سخن‌شد درست‌بی کم و بیش گفته‌اش راست گشت‌درحق‌خویش

آثار ملک‌الشعرا بهار

10 اثر از کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر کارنامهٔ زندان در منظومه‌ها ملک‌الشعرا بهار شعر مورد نظر پیدا کنید.