شیخ بهایی

صفحه 1 از 2
2 اثر از مثنویات پراکنده در دیوان اشعار شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات پراکنده در دیوان اشعار شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / شیخ بهایی / دیوان اشعار شیخ بهایی / مثنویات پراکنده در دیوان اشعار

مثنویات پراکنده در دیوان اشعار شیخ بهایی

1 گر نبود خنگ مطلی لگام زد بتوان بر قدم خویش گام

2 ور نبود مشربه از زر ناب با دو کف دست، توان خورد آب

3 ور نبود بر سر خوان، آن و این هم بتوان ساخت به نان جوین

4 ور نبود جامهٔ اطلس تو را دلق کهن، ساتر تن بس تو را

1 از سمور و حریر بیزارم باز میل قلندری دارم

2 تکیه بر بستر منقش، بس بر تنم، نقش بوریاست هوس

3 چند باشم مورع‌الخاطر ز استر و اسب و مهتر و قاطر

4 تا کی از دست ساربان نالم که بود نام او گم از عالم

1 دلم از قال و قیل گشته ملول ای خوشا خرقه و خوشا کشکول

2 لوحش الله، ز سینه‌جوشی‌ها یاد ایام خرقه‌پوشی‌ها

3 ای خوش ایام شام و مصر و حجاز فارغ از فکرهای دور و دراز

4 باز گیرم شهنشهی از سر و ز کلاه نمد کنم افسر

1 یکدمک با خود آ، ببین چه کسی از که دوری و با که هم نفسی

2 جور کم، به ز لطف کم باشد که نمک بر جراحتم پاشد

3 جور کم، بوی لطف آید از او لطف کم، محض جور زاید از او

4 لطف دلدار اینقدر باید که رقیبی از او به رشک آید

1 دلا تا به کی، از در دوست دوری گرفتار دام سرای غروری؟

2 نه بر دل تو را، از غم دوست،دردی نه بر چهره از خاک آن کوی، گردی

3 ز گلزار معنی، نه رنگی، نه بویی در این کهنه گنبد، نه هایی، نه هویی

4 تو را خواب غفلت گرفته است در بر چه خواب گران است، الله اکبر

1 ای نسیم صبح، خوشبو می‌رسی از کدامین منزل و کو می‌رسی؟

2 می‌فزاید از تو جانها را طرب تو مگر می‌آیی از ملک عرب؟

3 تازه گردید از تو جان مبتلا تو مگر کردی گذر از کربلا؟

4 می‌رسد از تو نوید لاتخف می‌رسی گویا ز درگاه نجف

1 روح بخشی، ای نسیم صبحدم خود مگر می‌آیی از ملک عجم

2 تازه گردید از تو درد اشتیاق می‌رسی گویا ز اقلیم عراق

3 مردهٔ صد ساله یابد از تو جان تو مگر کردی گذر از اصفهان

1 چه خوش بودی اربادهٔ کهنه سال شدی بر من خسته یکدم حلال

2 که خالی کنم سینه را یک زمان ز غمهای پی در پی بی‌کران

3 رود محنت دهر از یاد من شود شاد این جان ناشاد من

4 به یادم نیاید، به صد اضطراب کلام برون از حد و از حساب

1 راه مقصد دور و پای سعی لنگ وقت همچون خاطر ناشاد تنگ

2 جذبه‌ای از عشق باید، بی‌گمان تا شود طی هم زمان و هم مکان

3 روز از دود دلم تاریک و تار شب چه روز آمد ز آه شعله بار

4 کارم از هندوی زلفش واژگون روز من شب شد، شبم روز از جنون

1 عادت ما نیست، رنجیدن ز کس ور بیازارد، نگوییمش به کس

2 ور برآرد دود از بنیاد ما آه آتش بار ناید یاد ما

3 ورنه ما شوریدگان در یک سجود بیخ ظالم را براندازیم، زود

4 رخصت اریابد ز ما باد سحر عالمی در دم کند زیر و زبر

شیخ بهایی

2 اثر از مثنویات پراکنده در دیوان اشعار شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مثنویات پراکنده در دیوان اشعار شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.