آثار شیخ بهایی

صفحه 3 از 3
3 اثر از غزلیات در دیوان اشعار شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.

غزلیات در دیوان اشعار شیخ بهایی

1 به شهر عافیت، مأوی ندارم بغیر از کوی حرمان، جا ندارم

2 من از پروانه دارم چشم تحسین ز عشاق دگر، پروا ندارم

3 بهشتم می‌دهد رضوان به طاعت سر و سامان این سودا ندارم

4 بهائی جوید از من زهد و تقوی سخن کوتاه، من اینها ندارم

1 آتش به جانم افکند، شوق لقای دلدار از دست رفت صبرم، ای ناقه! پای بردار

2 ای ساربان، ! خدا را؛ پیوسته متصل ساز ایوار را به شبگیر، شبگیر را به ایوار

3 در کیش عشقبازان، راحت روا نباشد ای دیده! اشک می‌ریز، ای سینه! باش افگار

4 هر سنگ و خار این راه، سنجاب دان و قاقم راه زیارت است این، نه راه گشت بازار

1 روی تو گل تازه و خط سبزهٔ نوخیز نشکفته گلی همچو تو در گلشن تبریز

2 شد هوش دلم غارت آن غمزهٔ خونریز این بود مرا فایده از دیدن تبریز

3 ای دل! تو در این ورطه مزن لاف صبوری وای عقل! تو هم بر سر این واقعه مگریز

4 فرخنده شبی بود که آن خسرو خوبان افسوس کنان، لب به تبسم، شکر آمیز

1 ساقیا! بده جامی، زان شراب روحانی تا دمی برآسایم زین حجاب جسمانی

2 بهر امتحان ای دوست، گر طلب کنی جان را آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی

3 بی‌وفا نگار من، می‌کند به کار من خنده‌های زیر لب، عشوه‌های پنهانی

4 دین و دل به یک دیدن، باختیم و خرسندیم در قمار عشق ای دل، کی بود پشیمانی؟

1 آنانکه شمع آرزو در بزم عشق افروختند از تلخی جان کندنم، از عاشقی واسوختند

2 دی مفتیان شهر را تعلیم کردم مسئله و امروز اهل میکده، رندی ز من آموختند

3 چون رشتهٔ ایمان من، بگسسته دیدند اهل کفر یک رشته از زنار خود، بر خرقهٔ من دوختند

4 یارب! چه فرخ طالعند، آنانکه در بازار عشق دردی خریدند و غم دنیای دون بفروختند

آثار شیخ بهایی

3 اثر از غزلیات در دیوان اشعار شیخ بهایی در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر غزلیات در دیوان اشعار شیخ بهایی شعر مورد نظر پیدا کنید.