1 بلبل از باد صبا در بوستان نوحه میکردند بهر دوستان
2 مدتی فریاد و زاری در چمن کرد بلبل پیش نسرین و سمن
3 کار دنیا این چنین است ای پسر الحذر از کار دنیا الحذر
4 آمدند آنجا همه مرغان باغ با دل پر درد و با جان بداغ
1 آن شنیدی گفت پیری با پسر کای پسر از کاردنیا الحذر
2 خدمت یزدان خود کن روز و شب تا شود از خار تو پیدا رطب
3 آینهٔ جان را مصفا کن بذکر کلّ مصنوعات را میبین بفکر
4 در طریقت چون زدی دم ای فقیر هر که را بینی فتاده دستگیر
1 یا الهی رحمت آور از کرم جمله را از لطف گردان محترم
2 فیض بخش از فضل بر عطار خویش تا بگوید خاطرش اسرار خویش
3 گر ندارد طاعتی ای ذوالجلال از کرم بخشش بفضل با نوال
4 در حریم وصل او را شاد کن جانش از بند بلا آزاد کن