2 اثر از باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
خانه / آثار عطار نیشابوری / مختارنامه عطار نیشابوری / باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه

باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه عطار نیشابوری

1 پروانه به شمع گفت: ای در سر سوز هر لحظه مرا به شیوهٔ دیگر سوز

2 گر کارِ مرا هیچ سری پیدا نیست پیداست سرِ کارِ تُرا کمتر سوز

1 پروانه به شمع گفت: چند افروزی خوش سوزی اگر سوز ز من آموزی

2 هر لحظه سری دگر برآری در سوز ای شمع برو که سرسری میسوزی

1 پروانه به شمع گفت: «از روزِ نخست چون کشته شوم بر سرت از عهد درست

2 زنهار به اشکِ خود بشویی تو مرا» شمعش گفتا: «شهید رانتوان شست»

1 پروانه به شمع گفت: عیدِ تو خوش است قربانم کن که من یزیدِ تو خوش است

2 هم وعدهٔ تو خوش و وعید تو خوش است تو شاهدِ ما و ما شهیدِ تو خوش است

1 پروانه به شمع گفت: یارم باشی گفتا که اگر کشتهٔ زارم باشی

2 دَرْ رو به میان آتش و پاک بسوز گر میخواهی که در کنارم باشی

1 پروانه به شمع گفت: من بیش از تو خون میگریم به درد بر خویش از تو

2 چون تو سر زندگی نداری اینجا در پای تو مُردم و شدم پیش از تو

1 پروانه به شمع گفت: چون خوش افتاد حالی که مرا با چو تو سرکش افتاد

2 گویند که در سوخته افتد آتش این سوختهٔ تو چون در آتش افتاد

1 پروانه به شمع گفت: کیفر بردیم وز دستِ تو جان یک ره دیگر بردیم

2 شمعش گفتا: کنون مترس از آتش کان آتشِ سینه سوز با سر بردیم

1 پروانه به شمع گفت: گرینده مباش شمعش گفتا: ز من پراکنده مباش

2 کاتش بسرم چو اشک در پای افتاد سر میفکنندم که سر افکنده مباش

1 پروانه به شمع گفت: میسوزم خویش شمعش گفتا که نیستی دور اندیش

2 یک لحظه تو سوختی و رستی از خویش من شب تا روز سوختن دارم پیش

آثار عطار نیشابوری

2 اثر از باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر باب چهل و نهم: در سخن گفتن به زبان پروانه در مختارنامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.