1 چون مردن تو از پی این زادن بود برخاستن تو عین افتادن بود
2 از بهر چه بود این همه جان کندن تو چون عاقبت کار تو جان دادن بود
1 رفتی تو به خاک و یاسمن بی تو رسید گل نیز، دریده پیرهن، بی تو رسید
2 گلزار شود خاکِ تو از خونِ دلم گر برگویم آنچه به من بی تو رسید
1 گل خندان شد ز گریهٔ ابر بهار با ما بنشین یک نفس ای سیم عذار
2 بندیش که چون بسر شود ما را کار بسیار به خاک ما فرو گریی زار
1 روزی که ز خاک من برون آید خار گلبرگ رخم چو خاک ره گردد خوار
2 بگری بگری بر سر خاک من زار گو ای همه خاک گشته کو آن همه کار
1 جانا رفتم بر دل پاکم بگری بر جای سیاه سهمناکم بگری
2 ای گل! چو شدم به خاک، تو نیز مخند وی ابر بسی بر سر خاکم بگری