چون من مگسم سایهٔ از عطار نیشابوری مختارنامه 13
1. چون من مگسم سایهٔ طوبی چکنم
با عَقْبَهْ نفس، عزم عقبی چکنم
1. چون من مگسم سایهٔ طوبی چکنم
با عَقْبَهْ نفس، عزم عقبی چکنم
1. ای دل نه به کفر ونه به دین خواهی مرد
بیچاره تو ای دل! که چنین خواهی مرد
1. خود را به محال خود دچار آیی تو
چون خاک رهی چه باد پیمایی تو
1. ای تن دل ناموافقت میداند
وز روی و ریا منافقت میداند
1. گه در وصف دین یگانهای میجویی
گاه از کف کفر دانهای میجویی
1. چون کرد شراب شرک و غفلت مستت
عالم عالم، غرور در پیوستت
1. تا چند به فکر نفس مشغول شوی
گه با سرِ کار و گاه معزول شوی
1. هر دل که تمام از سردردی برخاست
هستیش ز پیش همچو گردی برخاست
1. گر خاصه نیی تو، عام میباید بود
ور پخته نیی تو، خام میباید بود
1. ای در رهِ دین و کارِ کفر آمده سُست
نه مؤمن اصلی و نه کافر بدرست
1. هر چند که رنج بیشتر خواهی برد
هر پی که بری تو بیخبر خواهی برد
1. ای دل اگر از کار دگرگون آیی
فردا ز حیا پیش خدا چون آیی