دل خون شد و کس محرم از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. دل خون شد و کس محرم این راز نیافت
در روی زمین هم نفسی باز نیافت
...
1. دل خون شد و کس محرم این راز نیافت
در روی زمین هم نفسی باز نیافت
...
1. دل را همه عمر محرمی دست نداد
دلخسته برفت و مرهمی دست نداد
...
1. سرمایهٔ عالم درمی بیش نبود
سر دفترِ هستی عدمی بیش نبود
...
1. دردا که درین سوز و گدازم کس نیست
همراه، درین راه درازم کس نیست
...
1. کو مستمعی تا سخنش برگویم
واحوالِ دلِ ممتحنش برگویم
...
1. این سوز که خاست با که بتوانم گفت
وین واقعه راست با که بتوانم گفت
...
1. چشم من دلخسته به هر انجمنی
چون خویشتنی ندید بیخویشتنی
...
1. چندانکه به درد عشق میپویم من
در دردم و دردِ عشق میجویم من
...
1. آنکس که غمِ کهنه و نو میداند
حالِ منِ سرگشته نکو میداند
...
1. کی باشد و کی که من مانم و او
وین قصّه که کس نخواند من خوانم و او
...
1. آنکس که نه غم خوارگیم خواهد کرد
دیوانهٔ یکبارگیم خواهد کرد
...
1. در پای بلا فتادهام، چتوان کرد
سر رشته ز دست دادهام، چتوان کرد
...