ماییم که نیست غیر از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. ماییم که نیست غیر ما، اینْت کمال!
مشغول جمال خویشتن، اینْت جمال!
...
1. ماییم که نیست غیر ما، اینْت کمال!
مشغول جمال خویشتن، اینْت جمال!
...
1. چون ما به وجود خود هویدا باشیم
چون ما به وجود خود هویدا باشیم
...
1. ما را باشی بهْ که هوا را باشی
وین خلقِ ضعیفِ مبتلا را باشی
...
1. عمرت که میان جان و تن گرداند
یا قطرهٔ تو دُرِّ عدن گرداند
...
1. با خویش همیشه عشقِ خود میبازیم
وز خویشتن و جمالِ خود مینازیم
...
1. از عالمِ بیچون به سکون باید شد
خود را سوی خویش رهنمون باید شد
...
1. ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست
گرچه همه ماییم کسی آگه نیست
...
1. ای آن که بلی گوی الست از مایی
در هر دو جهان بلند و پست از مایی
...
1. آن چیز کزو عالم و آدم بینم
در هجده هزار عالم آن کم بینم
...
1. ماییم که با ما نبود هیچ روا
چون هیچ نباشد نبود هیچ سزا
...
1. با اینهمه اختلاف و تمییز که هست
ماییم همه جز همه آن نیز که هست
...
1. بس سرکش را کز سر مویی کُشتم
و آلوده نشد به خونِ کس انگشتم
...