1 با اینهمه اختلاف و تمییز که هست ماییم همه جز همه آن نیز که هست
2 اسرارِ وجود ماست هرچیز که بود اطوارِ شهود ماست هرچیز که هست
1 بس سرکش را کز سر مویی کُشتم و آلوده نشد به خونِ کس انگشتم
2 وین کار عجب نگر که با جملهٔ خلق رویارویم نشسته پُشتاپُشتم
1 گر هست دلی، ز عشق، دیوانه به است چه عشق افسانه به است
2 روزی دو ز خانه رخت بردیم برون با خانه شدیم زانکه هم خانه به است