1 ماییم که نیست غیر ما، اینْت کمال! مشغول جمال خویشتن، اینْت جمال!
2 میپنداری ما به تو اندر نگریم خود کی بینیم غیر خود، اینْت محال!
1 ماییم که جز درگهِ ما درگه نیست گرچه همه ماییم کسی آگه نیست
2 از خود تو به صد هزار فرسنگی دور وز هستی ما، تا به تو، مویی ره نیست
1 گر هست دلی، ز عشق، دیوانه به است چه عشق افسانه به است
2 روزی دو ز خانه رخت بردیم برون با خانه شدیم زانکه هم خانه به است