صاحب نظری که هیچ از عطار نیشابوری مختارنامه 1
1. صاحب نظری که هیچ افکنده نبود
تا از نظر شفاعتش زنده نبود
...
1. صاحب نظری که هیچ افکنده نبود
تا از نظر شفاعتش زنده نبود
...
1. صدری که ز هرچه بود برتر او بود
مقصود ز اعراض و ز جوهر او بود
...
1. صدری که ز هر دو کون، در بیشی بود
در حضرت حق غرقهٔ بیخویشی بود
...
1. زان پیش که نُه خیمهٔ افلاک زدند
وین خیمه به گرد تودهٔ خاک زدند
...
1. هم رحمت عالمی ز ما ارسلناک
هم مایهٔ آفرینشی از لولاک
...
1. آن حسن که در پردهٔ غیبست نهان
وز پرتو اوست حسن در هر دو جهان
...
1. فرماندهِ ملکِ انبیا کیست تویی
مصداق تعزّ من تشا کیست تویی
...
1. بر درگه حق کراست این عز که تراست
وز عالم قدس این مجاهز که تراست
...
1. ای رحمت عالمین، رحمت از تست
عصیان از ما، چنان که عصمت از تست،
...
1. در امت تو اگر مطیعی نبود،
بر پشتی چون توئی بدیعی نبود
...
1. چون هست شفیع چون تو صاحب کرمی
کس را نبود در همه آفاق غمی
...
1. تا هست ز انگشت تو مه را راهی
میبشکافد ماه فلک، هر ماهی
...