یکی رندی میان از عطار نیشابوری الهی نامه 13
1. یکی رندی میان داغ ودردی
ستاده بود بر دکان مردی
...
1. یکی رندی میان داغ ودردی
ستاده بود بر دکان مردی
...
1. کنیزی داشت عبدالله مسعود
که صد گونه هنر بودیش موجود
...
1. در اوّل روز میشد بشرِ حافی
ز دُردی مست امّا جانش صافی
...