2 اثر از بخش پایانی در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش پایانی در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش پایانی در الهی نامه عطار نیشابوری

1 بپرسید از اویس آن پاک جانی که می‌گویند سی سال آن فلانی

2 فرو بُردست گوری خویشتن را فرو آویخته آنجا کفن را

3 نشسته بر سر آن گور پیوست ز گریه می‌ندارد یک زمان دست

4 بروز آرام و شب خوابش نماندست بچشم اشک ریز آبش نماندست

1 کنیزی داشت عبدالله مسعود که صد گونه هنر بودیش موجود

2 مگر چون احتیاج آمدش دینار طلب کرد آن کنیزک را خریدار

3 کنیزک را چنین گفت ای دلاور برَو جامه بشوی و شانه کن سر

4 که می بفروشمت زانک احتیاجست که تن را بر خراب دل خراجست

1 سخن گر برتر از عرش مجیدست فروتر پایهٔ شعر فریدست

2 ز عالمهای علوی یک مجاهز نگوید آنچه ما گفتیم هرگز

3 رسانیدم سخن تا جایگاهی که کس را نیست آنجا هیچ راهی

4 دم عیسی ترا پیدا نمودم چو صبح از دم ید بَیضا نمودم

1 به پیش کعبه ابراهیم ادهم بحق می‌گفت کای دارای عالم

2 مرا معصوم خواه و بی گنه دار گناهی کان رود زانم نگه دار

3 یکی هاتف خطابش کرد آنگاه که این عصمت که می‌خواهی تو در راه

4 همین بودست از من خلق را خواست اگر کار تو و ایشان کنم راست

1 در اوّل روز می‌شد بشرِ حافی ز دُردی مست امّا جانش صافی

2 مگر یکپاره کاغذ یافت در راه بر آن کاغذ نوشته نامِ الله

3 ز عالم جز جَوی حاصل نبودش بداد و مشک بستد اینت سودش

4 شبانگه نامِ حق را مردِ حق جوی بمشک خود معطّر کرد وخوش بوی

1 کنیزی داشت عبدالله مسعود که صد گونه هنر بودیش موجود

2 مگر چون احتیاج آمدش دینار طلب کرد آن کنیزک را خریدار

3 کنیزک را چنین گفت ای دلاور برَو جامه بشوی و شانه کن سر

4 که می بفروشمت زانک احتیاجست که تن را بر خراب دل خراجست

آثار عطار نیشابوری

2 اثر از بخش پایانی در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش پایانی در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.