2 اثر از بخش اول در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش اول در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.

بخش اول در الهی نامه عطار نیشابوری

1 جهان گر دیده‌ای گم کرده یاری سراسیمه دلی آشفته کاری

2 خبر داد از کسی کان کس خبر داشت که وقتی یک خلیفه شش پسر داشت

3 همه همّت بلند افتاده بودند ز سر گردن کشی ننهاده بودند

4 بهر علمی که باشد در زمانه همه بودند در هر یک یگانه

1 پدر گفتش زهی شهوت پرستی که از شهوت پرستی مست مستی

2 دل مردی که قید فرج باشد همه نقد وجودش خرج باشد

3 ولی هر زن که او مردانه آمد ازین شهوت بکل بیگانه آمد

4 چنان کان زن که از شوهر جدا شد سر مردان درگاه خدا شد

1 زنی بودست با حسن و جمالی شب و روز از رخ و زلفش مثالی

2 خوشی و خوبئی بسیار بودش صلاح و زهد با آن یار بودش

3 بخوبی در همه عالم علم بود ملاحت داشت شیرینش هم بود

4 بهر موئی که در زلف آن صنم داشت خم از پنجه فزون و شست هم داشت

1 سالک آمد تا جناب جبرئیل همچو موری مرده پیش ژنده پیل

2 گفت ای سلطان اسرار علوم نقش غیب الغیب را جان تو موم

3 ای برادر خواندهٔ خیل رسل مهدی اسلام و هادی سبل

4 هم تو روح القدس و هم روح الامین هم امین وحی رب العالمین

1 ظالمان کردند مردی را اسیر ریختند آبی برو چون ز مهریر

2 میزدندش چوب و او میگفت زار دست من گیر ای خدای کامگار

3 شیخ مهنه میگذشت آنجایگاه خادمی گفتش که ای سلطان راه

4 گر از ایشانش شفاعت میکنی همچنان دانم که طاعت میکنی

1 مار افسایی یکی حربه بدست کرده بد بر مار سوراخی نشست

2 هر زمان میساخت معجونی دگر هر نفس میخواند افسونی دگر

3 ناگهی عیسی برانجا درگذشت مار آمد پیش او در سر گذشت

4 گفت ای روح اللّه ای شمع انام هست سیصد سال عمر من تمام

1 آن یکی درخواند مجنون را ز راه گفت اگر خواهی تو لیلی را بخواه

2 گفت هرگز مینباید زن مرا بس بود این زاری و شیون مرا

3 گفت او را چون نمیخواهی برت این همه سودا برون کن از سرت

4 یاد خوشتر گفت از لیلی مرا سرکشی او را و واویلی مرا

1 چون ز لیلی گشت مجنون بی قرار روز و شب در شهر میگردید خوار

2 گفت لیلی را کسی کان خیره مرد جمله گرد شهر میگردد بدرد

3 گفت اگر در عشق باشد استوار یک دمش با شهر گردیدن چکار

4 بعدازان شد سر بصحرا در نهاد پای ناکامی بسودا در نهاد

1 پیره زالی برد پیش بوسعید کودکی را تا بود او را مرید

2 آن جوان در کار مرد آمد ولیک زرد گشت و ناتوان از ضعف نیک

3 برگ بی برگی و بی خویشی نداشت طاقت خواری و درویشی نداشت

4 خاست مرد و شیخ را گفت این زمان صوفیم ناکرده کردی ناتوان

آثار عطار نیشابوری

2 اثر از بخش اول در الهی نامه عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر بخش اول در الهی نامه عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.