10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 گفت ایاز خاص را محمود خواند تاج دارش کرد و بر تختش نشاند

2 گفت شاهی دادمت، لشگر تراست پادشاهی کن که این کشور تراست

3 آن همی‌خواهم که تو شاهی کنی حلقه در گوش مه و ماهی کنی

4 هرکه آن بشنود از خیل و سپاه جمله را شد چشم از آن غیرت سیاه

1 رابعه گفتی که ای دانای راز دشمنان را کار دنیا می‌بساز

2 دوستان را آخرت ده بردوام زانک من زین کار آزادم مدام

3 گر ز دنیا و آخرت مفلس شوم کم غمم گر یک دمت مونس شوم

4 بس بود این مفلسی از تو مرا زانک دایم تو بسی از تو مرا

1 خالق آفاق من فوق الحجاب کرد با داود پیغامبر خطاب

2 گفت هر چیزی که هست آن در جهان خوب و زشت و آشکارا و نهان

3 جمله را یابی عوض الا مرا نه عوض یابی و نه همتا مرا

4 چون عوض نبود مرا، بی من مباش من بسم جان تو، تو جان کن مباش

1 یافتند آن بت که نامش بود لات لشگر محمود اندر سومنات

2 هندوان از بهر بت برخاستند ده رهش هم سنگ زر می‌خواستند

3 هیچ گونه شاه می‌نفروختش آتشی برکرد و حالی سوختش

4 سرکشی گفتش نمی‌بایست سوخت زر به از بت، می‌ببایستش فروخت

1 گفت چون محمود شاه خسروان رفت از غزنین به حرب هندوان

2 هندوان را لشگری انبوه دید دل از آن انبوه پر اندوه دید

3 نذر کرد آن روز شاه دادگر گفت اگر یابم برین لشگر ظفر

4 هر غنیمت کافتدم این جایگاه جمله برسانم به درویشان راه

1 چون زلیخا حشمت واعزاز داشت رفت یوسف را به زندان بازداشت

2 با غلامی گفت بنشان این دمش پس بزن پنجاه چوب محکمش

3 بر تن یوسف چنان بازو گشای کین دم آهش بشنوم از دور جای

4 آن غلام آمد بسی کارش نداد روی یوسف دید دل بارش نداد

1 خواجه زنگی را غلامی چست بود دست پاک از کار دنیا شست بود

2 جملهٔ شب آن غلام پاک باز تا به وقت صبح می‌کردی نماز

3 خواجه گفتش ای غلام کارکن شب چو برخیزی مرا بیدار کن

4 تا وضو سازم کنم با تو نماز آن غلام او را جوابی داد باز

1 بوعلی طوسی که پیر عهد بود سالک وادی جد و جهد بود

2 آن چنان جا کو به ناز و عز رسید من ندانم هیچکس هرگز رسید

3 گفت فردا اهل دوزخ زار زار اهل جنت را بپرسند آشکار

4 کز خوشی جنت و ذوق وصال حال خود گویید با ما حسب حال

1 از نبی در خواست مردی پر نیاز تا گزارد بر مصلایی نماز

2 خواجه دستوری نداد او را در آن گفت ریگ و خاک گرمست این زمان

3 روی نه بر خاک گرم و خاک کوی زانک هر مجروح را داغست روی

4 چون تو می‌بینی جراحت روح را داغ نیکوتر بود مجروح را

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی