10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی
خانه / آثار عطار نیشابوری / منطق‌الطیر عطار نیشابوری / عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر

عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری

1 پادشاهی بود نیکو شیوه‌ای چاکری را داد روزی میوه‌ای

2 میوهٔ او خوش همی‌خورد آن غلام گفتیی خوشتر نخورد او زان طعام

3 از خوشی کان چاکرش می‌خورد آن پادشا را آرزو می‌کرد آن

4 گفت یک نیمه بمن ده‌ای غلام زانک بس خوش می‌خوری این خوش طعام

1 نیم شب دیوانه‌ای خوش می‌گریست گفت این عالم بگویم من که چیست

2 حقه‌ای سر برنهاده، ما درو می‌پزیم از جهل خود سودا درو

3 چون سراین حقه برگیرد اجل هر که پر دارد بپرد تا ازل

4 وانک او بی پر بود، در صد بلا در میان حقه ماند مبتلا

1 حق تعالی گفت ای داود پاک بندگانم را بگو کای مشت خاک

2 گرنه دوزخ نه بهشتستی مرا بندگی کردن نه زشتستی مرا

3 گر نبودی هیچ نور و هیچ نار نیستی با من شما را هیچ کار

4 من چو استحقاق آن دارم عظیم می‌پرستیدیم نه از اومید و بیم

1 گفت آن دیوانهٔ تن برهنه در میاه راه می‌شد گرسنه

2 بود بارانی و سرمایی شگرف تر شد آن سرگشته از باران و برف

3 نه نهفتی بودش و نه خانه‌ای عاقبت می‌رفت تا ویرانه‌ای

4 چون نهاد از راه در ویرانه گام بر سرش آمد همی خشتی ز بام

1 سایلی بنشست در پیش جنید گفت ای صید خدا، بی هیچ قید

2 خوش دلی مرد کی حاصل بود گفت آن ساعت که او در دل بود

3 تا که ندهد دست وصل پادشاه پای مرد تست ناکامی راه

4 ذره را سرگشتگی بینم صواب زانک او را نیست تاب آفتاب

1 گفت یوسف را چو می‌بفروختند مصریان از شوق او می‌سوختند

2 چون خریداران بسی برخاستند پنج ره هم سنگ مشکش خواستند

3 زان زنی پیری به خون آغشته بود ریسمانی چند در هم رشته بود

4 در میان جمع آمد در خروش گفت ای دلال کنعانی فروش

1 خسروی می‌شد به شهر خویش باز خلق شهر آرای می‌کردند ساز

2 هر کسی چیزی کز آن خویش داشت بهر آرایش همه در پیش داشت

3 اهل زندان را نبود از جزو و کل هیچ چیزی نیز الا بند و غل

4 هم سری چندی بریده داشتند هم جگرهای دریده داشتند

1 خالق آفاق من فوق الحجاب کرد با داود پیغامبر خطاب

2 گفت هر چیزی که هست آن در جهان خوب و زشت و آشکارا و نهان

3 جمله را یابی عوض الا مرا نه عوض یابی و نه همتا مرا

4 چون عوض نبود مرا، بی من مباش من بسم جان تو، تو جان کن مباش

1 از نبی در خواست مردی پر نیاز تا گزارد بر مصلایی نماز

2 خواجه دستوری نداد او را در آن گفت ریگ و خاک گرمست این زمان

3 روی نه بر خاک گرم و خاک کوی زانک هر مجروح را داغست روی

4 چون تو می‌بینی جراحت روح را داغ نیکوتر بود مجروح را

آثار عطار نیشابوری

10 اثر از عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر عذر آوردن مرغان در منطق‌الطیر عطار نیشابوری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه قبلی