1 فداک ابی و امی این تمشی براق آمد مگر بر عزم عرشی
2 تورا چه عالم و چه عرش و چه فرش که صد عالم ورای عرش و فرشی
3 کنون روحانیان عرش را بین چو سر بر خط نهاده انس و وحشی
4 تویی سلطان مطلق در دوعالم که خط دادندت انس و جان به خوشی
1 کی باشد ازین نشیب نمناک دل خیمهٔ جان زند برافلاک
2 بستاند عقل جوهر از جان بفشاند روح دامن از خاک
3 وین خیمهٔ چار طاق ایوان در حلقهٔ عاشقان زند چاک
4 زهر است مزاج چار عنصر امید خلاص ازو چو تریاک
1 ما مست شراب جان فزاییم سرخوش ز می گره گشاییم
2 در کنج شرابخانه گنجی است ما طالب گنج کنجهاییم
3 آنها که هوای می ندارند زنهار گمان مبر که ماییم
4 هر جا که صراحیی ز جامی است گر جان طلبد درآ درآییم