دیگر بارم افتاده از حکیم سبزواری دیوان اشعار 1
1. دیگر بارم افتاده شوری بسر
بجانم شده آتشی شعله ور
...
1. دیگر بارم افتاده شوری بسر
بجانم شده آتشی شعله ور
...
1. خداوندا دلم لبریز غم کن
درون درد پروردی کرم کن
...
1. بر طرق اسکندر آورده است سد
که نه پیکی نه پیامی میرسد
...
1. دیده باشی ز کودکان صغیر
شود این یک وزیر و آن یک سفیر
...
1. پادشاهی دُر ثمینی داشت
بهر انگشترین نگینی داشت
...
1. ای تو همساز من وهم سوزم
وی رخت اختر شب افروزم
...