دلا خراب مکن نقش بت پرستی از اهلی شیرازی غزل 13
1. دلا خراب مکن نقش بت پرستی را
چو گرد باد فروپیچ گرد هستی را
...
1. دلا خراب مکن نقش بت پرستی را
چو گرد باد فروپیچ گرد هستی را
...
1. بزلف اگر ببری جان بی قرار از ما
فدای یک سر موی تو صد هزار از ما
...
1. گر نامه بینامِ خوشت بوسد زبان خامه را
آن رو سیاهی بس بود تا روز محشر نامه را
...
1. سجده بت گرچه باشد نامسلمانی مرا
چون کنم چون این نوشت ایزد به پیشانی مرا
...
1. خط چو مهر گیا تا نموده یی ما را
هزار مهر و محبت فزوده یی ما را
...
1. ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما
که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟
...
1. روز ابر است و دهد ساقی جان ساغر ما
سایه رحمت او کم نشود از سر ما
...
1. چند باشد چو مسیحا سر افلاک تورا
خاک ره باش که گل بر دمد از خاک تورا
...
1. گر به فانوس خیال آیی چو شمع اغیار را
در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را
...
1. ای داده زآستان خود آورارگی مرا
در خاک ره نشانده بیکبارگی مرا
...
1. آتشین لعلی که همچون شمع جان سوزد مرا
بر زبان گر نام او آرم زبان سوزد مرا
...
1. تیره شد از تو به ساقی طبع شورانگیز ما
خشت خم بردار و بشکن شیشه پرهیز ما
...