1 غدیر خم رسید ای ساقی گلچهره می باید مئی کو یادگار از دولت کاوس کی باید
2 بصحرا در شدن با لاله روئی نیک پی باید در آنجا ساختن عود و رباب و چنگ و نی باید
3 ز رشک روی دلبر عارض گل غرق خوی باید چمن پر ماه و پروین باغ پر زهره و جدی باید
4 طرب در باغ اکنون در سرا هنگام دی باید گر امروز این طرب از دست بگذاریم کی باید
1 نگفتم از پس سختی بیاید روز آسانی نگفتم چرخ آبادی پذیرد بعد ویرانی
2 تو می پنداشتی کانی غم که باشد در فراوانی نخواهد رایگان رفتن ز بس دارد گرانجانی
3 کنون دیدی که ماه روزه از تایید یزدانی چو شد پیمانه اش پر رفت با آن سخت پیمانی
4 بیامد غره شوال و زد کوس جهانبانی ببام گنبد گردنده چون شاپور ساسانی
1 این چه مشروطه منحوسی بود که در رنج بر این خلق گشود
2 این چه برق است که از خرمن ملک برد بر چرخ نهم شعله و دود
3 این چه عدل است که از ما بستد هرچه بخشنده ی منان بخشود
4 گرچه مشروطه نبود این ترتیب جو بما داده و گندم بنمود
1 دست شوی ای طبیب ازین بیمار محتضر را به حال خود بگذار
2 منشین در کنار بیماری که سلامت ازو گرفته کنار
3 سود ندهد دوا و معجونت که طبیعت فتاده است از کار
4 جانش اندر لب است و ناله به دل هان بسختی گلوی او مفشار