27 اثر از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی
خانه / آثار خواجه عبدالله انصاری / مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری

الهی شاد بدانم که اول من نبودم تو بودی، آتش یافتنی با نور شناختن تو آمیختی، از باغ وصال نسیم قرب تو انگیختی، باران وحدانیت بر گرد بشریت تو ریختی به آتش دوستی آب و گل سوختی تا دیدهٔ عارف به دیدار خود آموختی. ,

2 گر روز وصال باز بینم روزی با او گله های روز هجران نکنم

الهی جلال عزت تو جای اشارت نگذاشت و محو اثبات تو راه اضافت برداشت تا گم گشت آنچه بنده در دست داشت. خداوندا از آن تو می فزود و از آن بنده می کاست تا آخر همان ماند که اول بود راست. ,

2 محنت همه در نهاد آب و گل ماست پیش از دل و گل چه بود آن حاصل ماست

الهی آن روز کجا باز یابم که تو مرا بودی و من نبودم تا بآ روز نرسم میان آتش و دودم اگر به دو گیتی آن روز را باز یابم بر سُودم و اگر بود تو خود را در یابم به نبود خود خشنودم. خدایا من کُجا بودم که تو مرا خواندی من نه منم که تو مرا ماندی. ,

الهی مران کسی را که تو خود خواندی ف آشکار مکن گناهی را که تو خود پوشیدی، کریما خود بر گرفتی و کس نگفت که بردار، اکنون که بر گرفتی مگذار و در سایهٔ لطف خود میدار و جُز به فضل و رحمت خود مسپار. ,

الهی آب عنایت تو به سنگ رسید، سنگ بار گرفت، سنگ درخت رویانید درخت میوه بار گرفت چه درختی ؟ درختی که بارش همه شادی، مزه اش همه انس و بویش همه آزادی درختی که ریشهٔ آن در زمین وفا، شاخ آن برای رضا، میوهٔ آن معرفت و صفا، حاصل آن دیدار و لقا ,

الهی بنام تو زبانها گویا شده، بنام تو جانها شیدا شده، بیگانه آشنا شده، زشت ها زیبا شده، کار ها هویدا شده، راهها پیدا شده، بنام تو چشم مشتاقان گریان، دلهای عارفان سوزان، سر های واله های خرو شان تنهای عاشقان بیجان. ,

الهی تو جانها اسیر پیغام تو، عارف افتاده بدام تو مشتاقان مست مهر از از جام تو خوشا بحال کسی که از این جام شربتی چشید یا در این راه منزلی بُرید، دل وی بنور حق افروخته و بروح انس زنده و بفروصال فرخنده، گهی در حیرت شهود مکاشف جلال، گهی در بحر وجود غرقهٔ لطف و جمال. ,

2 در عشق تو من کیم که در منزل من از وصل رُخت گلی دمد بر گل من

3 این بس نبود ز عشق تو حاصل من کاراستهٔ وصل تو باشد دل من

الهی از وجود تو هر مفلسی را نصیبی از کَرَم تو هر دردمندی را طبیبی است از سعت رحمت تتو هر کسی را بهره ای و از بسیاری بخشش تو هر نیازمندی را قطره ایست بر سر هر مومن از تو تاجی است و در دل هر محب از تو سراجی است و هر منتظری را آخر روز دیداریست ,

الهی این چه بد تر روزی است ترسم که مرا از تو جُز حسرت نه روزی است، خداوندا از بخت خود چون بپرهیزم و از بودنی کُجا گریزم ؟ و ناچاره را چه آمیزم ؟ و در هامون کجا گریزم ,

الهی کریما دل من کان حسرت است و تن من مایهٔ درد و غم نیارم گفت که اینهمه چرا بهمره من نه دست رسد مرا چاره من. ,

2 مرا تا باشد این درد نهانی تو را جویم که درمانم تو دانی

آثار خواجه عبدالله انصاری

27 اثر از مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری در سایت شعرنوش جمع آوری شده است. برای پیدا کردن شعر مورد نظر می توانید در این صفحه یا در صفحه های دیگر مناجات نامه خواجه عبدالله انصاری شعر مورد نظر پیدا کنید.
صفحه بعدی
صفحه قبلی