بدانکه چون از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 25
1. بدانکه چون مردم راضی شوند از اشغال فراغت یابند، و در فراغت هیچ‌کار بهتر از فکرت نیست‑که پیوسته تفکر می‌کند در احوال جهان و اوصاف خویش و جلال حق تعالی.
...
بدان که اول از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 26
1. بدان که اول چیزی که بر بنده واجب است معرفت است،علی الخصوص متصفه را که تصوف سفر است از خلق به حق و این سفر آنگه درست آید که مقصود شناخت باشد، هر چند شناخت حق تعالی چنانکه حقیقت شناخت است درست نیاید. امابه قدر وسع خود واجب است شناختن حق تعالی.
...
بدان که هیچ از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 27
1. بدان که هیچ حالت دل را بعد از معرفت نیکوتر از فراست نیست. آینه‌ای است که حق تعالی در دل بندگان خود نهد تا در آن آیینه جمال حق تعالی بیند و اسرار معرفت و حقایق ربوبیت کسی دریابد که آینیهٔ فراست در دل دارد که «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب»، و جایی دیگر می‌گوید: «ان فی ذلک لآیات للمؤمنین».
...
بدان که خلعتی از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 28
1. بدان که خلعتی که حق تعالی خواص خود را در پوشد مشاهدت است و نشان او حضور است که آدمی به ظاهر و باطن حاضر شود.چون به ظاهر حاضر بود مشاهد غیب شود از اسرار عزت و از دولت نظر حق تعالی بهره یابد، «او القی السمع و هو شهید.»
...
بدان که شریفتر از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 29
1. بدان که شریفتر احوالی ونیکوترین کاری که برآدمی ظاهر شود محبت است که هیچ جوهر در نهاد آدمی تعبیه نگردد ازو شریفتر، و هیچ خلعت به آدمی ندهند ازو عزیزتر، و هرچه گفتیم از احوال و اعمال مقدمات نتیجهٔ آن محبت است. مقصود از مقدمات شایستهٔ نتایج باشد. پس نتیجهٔ همه خیرات محبت است.
...
بدان که شریفتر از عبادی مروزی مناقب الصوفیه 30
1. بدان که شریفتر احوال و عزیزتر اوقات که از حق تعالی به بنده رسد سماع است، و هیچ درجه از درجهٔ روحانی عالی‌تر از سماع نیت. ازآن که مردم درین عالم غریب‌اند
...