1 نه شهرهای ویران، نه باغهای سبز
2 دنیای پیش رویمان برهوتیست
3 تا آنسوی نهایت، تا … هیچ …
4 دیگر در ما
1 سبز و وسیع
2 ـ گاهی که ترکه می خورد از باد ـ
3 تاریک می شود چشم انداز.
4 تاریک می شود
1 کنون رؤیای ما باغی است
2 بن هر جاده اش میعادگاهی خرم و خوش بو
3 سر هر شاخه اش گلبرگ های نازک لبخند
4 به ساق هر درختش یادگاری ها
1 چشم تو آبی نبود نام تو آبی بود
2 که آن همه مرا به جستجوی نام خودم میان این همه دریاچه های مرده سرگردان کرد
3 هر زن اگر دریاچه ای بوده یا نگینی آبی در انگشتر
4 حساب کنید من به گرداب چند دریاچه ی مرده
1 تو مثل لاله ی پیش از طلوع دامنه ها
2 که سر به صخره گذارد
3 غریبی و پاکی
4 تو را ز وحشت توفان به سینه می فشردم
1 اسب سفيد وحشی
2 بر آخور ایستاده گران سر
3 اندیشناک سینه مفلوک دشتهاست
4 اندوهناک قلعه خورشید سوخته ست
1 مثل شبی دراز
2 با هر چه روزگار به من داد
3 با هر چه روزگار گرفت از من
4 مثل شبی دراز
1 سلام
2 به پوست سبز آب ، به پوست سبزه ی تو
3 که زیر پوست سفید روز می گردد
4 به دست تو ، که از میان آن همه سبزی
1 جاده گفتی یعنی رفتن ؟
2 جاده یعنی تکرار همین واژه ؟
3 دریغ !
4 دوست دانایم دانا باش
1 همه جا می بينمت
2 به درخت و پرده و آیينه
3 نمی دانم اما تو مرا دنبال می کنی
4 یا من تو را ؟