داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو از اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

اثیر اخسیکتی

داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو

1
داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو
دست تظلم ای پسر، در که زنم زدست تو
2
بسکه ز راه عربده، در دل هوشیار من
تیر تمام کش کشد، نرگس نیم مست تو
3
از تو شکسته ام چو گل تابکی ای مه چگل
در حق من شکسته دل، هر نفسی شکست تو
4
گه بامید خوانده ام، گه بعتاب رانده ام
بر در دل بمانده ام، عاجز و پای بست تو
5
زنده بلی بلی زنم، نام نهاد دشمنم
بس که بلی همی زنم، در عقب الست تو
6
خواسته ام بدست آن، با تو که خنجر اجل
هم به نشاندم ز سر، آرزوی نشست تو
7
بو که شبی جدا کند طالع من رها کند
میل سوی وفا کند طبع جفا پرست تو
8
کام اثیر در جهان، باد جهان بکام تو
دولت تند رام تو چرخ بلند پست تو
عکس نوشته
داد دلم نمیدهد زلف ستم پرست تو از اثیر اخسیکتی