ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر میکند از فرخی یزدی غزل 82
1. ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر میکند
هرکجا خاکیست از باران خون تر میکند
1. ابر چشم از سوز دل تا گریه را سر میکند
هرکجا خاکیست از باران خون تر میکند
1. پاسبان خفته این دار گر بیدار بود
کی برای کیفر غارتگران بی دار بود
1. آنان که لوای فقر افراختهاند
یکباره سوی ملک فنا تاختهاند
1. قمری سخن از سرو چمن می گوید
بلبل غم دل به گل چو من می گوید
فرخی یزدی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای فرخی یزدی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ شمسی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸ شمسی) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت است. وی سردبیر روزنامهٔ طوفان بود. او همچنین نمایندهٔ مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در زندان قصر کشته شد. مدفن او ناشناخته است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار فرخی یزدی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.