از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست از فرخی یزدی غزل 57
1. از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست
گر هست چو من اینهمه انگشت نما نیست
1. از دست تو کس همچو من بیسروپا نیست
گر هست چو من اینهمه انگشت نما نیست
1. روزی که به تاج طعنه سخت زدیم
با دست تهی پا به سر تخت زدیم
1. سوگواران را مجال بازدید و دید نیست
باز گرد ای عید از زندان که ما را عید نیست
1. آنان که پریر قلب ما را خستند
دیروز قرار با اجانب بستند
فرخی یزدی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 14 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای فرخی یزدی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: میرزا محمد فرخی یزدی ملقب به تاج الشعرا (۱۲۶۸ شمسی – ۲۵ مهر ۱۳۱۸ شمسی) شاعر و روزنامهنگار آزادیخواه و دموکرات صدر مشروطیت است. وی سردبیر روزنامهٔ طوفان بود. او همچنین نمایندهٔ مردم یزد در دوره هفتم مجلس شورای ملی بود و در زندان قصر کشته شد. مدفن او ناشناخته است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار فرخی یزدی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.