در راسته ناز فروشان که بتانند از وحشی بافقی غزل 203
1. در راسته ناز فروشان که بتانند
ماییم ونگاهی که به هیچش نستانند
1. در راسته ناز فروشان که بتانند
ماییم ونگاهی که به هیچش نستانند
1. تا شنید از باد پیغام وصال یار گل
بر هوا میافکند از خرمی دستار گل
1. خندهات برما و بر داغ دل درمانده چیست
گریهات بر حال ماگر نیست باری خنده چیست
1. گر طی کنم طریق ادب را چه میکنی
رانم دلیر رخش طلب را چه میکنی
وحشی بافقی یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 10 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای وحشی بافقی معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: كمالالدین بافقی متخلص به وحشی از شعرای زبردست قرن دهم است. وی در اواسط نیمهٔ اول قرن دهم در بافق به دنیا آمد و تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش طی کرد. او در مدت عمر مانند خواجهٔ شیراز از مسافرتهای دور و دراز احتراز میجست و جز به کاشان و عراق سفر نکرد. وحشی بافقی در حدود سال ۹۹۹ هجری قمری درگذشت. مزار وی در محلهٔ سر برج یزد در برابر مزار شاهزاده فاضل، برادر امام هشتم قرار دارد. آثار باقیماندهٔ وی عبارتند از دیوان اشعار، مثنوی خلد برین، مثنوی ناظر و منظور و مثنوی فرهاد و شیرین که این آخری به علت فوت وی ناتمام ماند و قرنها پس از او وصال شیرازی آن را به اتمام رساند.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار وحشی بافقی را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.