1 به صدق گفتهام هر دل گواه است که دلها را به سوی دوست راه است
2 به هر سو رو نمایی دوست آن سوست جز او را گر ببینی اشتباه است
1 تو را داده است یزدان عقل و پندار که بگشایی گر افتد عقده در کار
2 نخواهی گر شوی آزرده خاطر دلی را هیچگه از خود میازار
1 شنو این نکته از من ای دل آگاه به جز راه رضای حق مجو راه
2 کسی کو بر کند از ما سوا دل جهان گردد ورا بر وجه دلخواه