1 از عشق خدا گر به سرت شور و نواست از حق بنما طلب دلت هرچه که خواست
2 با دیده حقبین بنگر خوبان را رخسار نکو آینه صنع خداست
1 بی کسب کمال نقص زایل نشود الطاف خدا شامل کاهل نشود
2 مقسوم بود رزق ولیکن وحدت بی کوشش و بی تلاش حاصل نشود
1 هرچند که ذات حق نهان است ز دید در خویش خدای خویش را بتوان دید
2 گر خانه دل تهی شود از اغیار منزلگه یار میشود بی تردید
1 یکتا و مقدس است خلاق ودود از فیض وجود اوست امکان موجود
2 او واحد مطلق است و در ساحت او کفر است اگر کنیم اظهار وجود
1 از آنچه پسند نیست خودداری کن با صدق و خلوص خلق را یاری کن
2 خواهی که نبینی ز کسان جز نیکی با نیک و بد خلق نکوکاری کن
1 از علم و کمال بهرهبرداری کن با صدق و خلوص خلق را یاری کن
2 تا بتوانی دلی مرنجان هرگز زنهار حذر ز مردمآزاری کن
1 ذات احدیت است از دیده نهان لیکن نبود ز چشم حقبین پنهان
2 او واحد و فرد و لامکان است و قدیر در قبضه قدرتش بود کون و مکان
1 گر طالب مطلوب به هر آیینی شرط است که در طلب ز پا ننشینی
2 بگذار ز سر غرور و خودبینی را خواهی اگر ای دوست خدا را بینی