عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود از شاهی غزل 87
1. عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود
مسکین من بی صبر و دل، حیران شده در کار خود
1. عید است و خلقی هر طرف، دامنکشان با یار خود
مسکین من بی صبر و دل، حیران شده در کار خود
1. ای شمع رخسار ترا، تابی به هر کاشانهای
وی زآفتاب روی تو، گنجی به هر ویرانهای
1. چو ساقی آن قدح لاله گون بگرداند
دلم خیال لبش در درون بگرداند
1. مرا چشمی است از لعل تو در خون جگر پنهان
سری بر آستانت گشته اندر خاک در پنهان
امیر شاهی سبزواری یکی از شاعران نامدار ادبیات فارسی است که در قرن 9 هجری در ایران زندگی میکرد. آثار او نمایانگر فرهنگ، اندیشه و زیباییشناسی دوران خویش است و همچنان در دل علاقهمندان به شعر فارسی جایگاه ویژهای دارد.
شعرهای امیر شاهی سبزواری معمولاً مضامینی چون عشق، عرفان، اخلاق، دین و مسائل اجتماعی را در بر میگیرند. او با بهرهگیری از زبان فاخر و تصاویری بدیع، توانسته است احساسات انسانی را به شکلی عمیق و اثرگذار بیان کند.
در منابع تاریخی آمده است: اَمیرْ شاهیِ سَبزِواری متخلص به «شاهی» با نام و نسب کاملتر «آق ملک پسر ملک جمالالدین فیروزکوهی سبزواری» (زاده ۷۸۵ هجری قمری در سبزوار - درگذشته به ۸۵۷ قمری) از شاعران دورهٔ تیموری است که در خوشنویسی، نگارگری و موسیقی نیز مهارت داشته است. نسب وی به سربداران آن دیار میرسد و از خواهرزادگان خواجه علی مؤید امیر سربداری بوده است.
در سایت شعرنوش میتوانید مجموعهای از غزلیات، قصاید و سایر اشعار امیر شاهی سبزواری را با دستهبندیهای مختلف مطالعه و مرور کنید.